دوشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۹

نیروهای دینی سیاسی، نمایندگان اسلام جنایتکارند و حکومت اسلامی ایران، آینه ی تمام نمای آن!

نیروهای دینی سیاسی، نمایندگان اسلام جنایتکارند و حکومت اسلامی ایران، آینه ی تمام نمای آن!
زبان اینان را غرب خوب می فهمد! آیا ما فهمیده ایم!؟
گیل آوایی
یک سپتامبر2010

پس از اینهمه بحران آفرینی ها و شاخ و شانه کشیهای حکومت اسلامی و ماجراجوییهای امریکا در خاورمیانه باید این حقیقت، هم از زیر عبای آخوندها و هم از زیر کلاه عمو سام بیرون زده باشد برای همه ی آنانی که یک نگاه به امریکا داشته اند تا بیاید و خامنه ای را هم از سوراخ بیرون بکشد و یک نگاه به مضمحل شدن حکومت اسلامی.
واقعیت اینهمه شاخ و شانه کشی های امریکا و حکومت اسلامی سرانجام، هم از پرده ی دمکراسی ریاکارانه وهم از اسلام ناب محمدی بیرون زد و این میان اسرائیل مانند طعمه نک قلاب، ممه ای شده است که لولوی صاحب زمانی برای حکومت نحسش غذای ابلهان را فراهم می ببیند.
یکی دار و ندار یک ملت و مملکت را می دهد و دنبال نخود سیاه هسته ای می گردد وآب در کوزه و تشنه لبان می گردد اما آن دیگر دکانش را به بهانه ی مبارزه با جاه طلبی های هسته ای این یکی ، پر رونق می کند. این یکی به بهانه ی تحریم سی سال، هر صدایی را خفه می کند و هر دزد و حرامزاده ی قاتلی را سوار بر گرده مردم می کند، آن دیگری با تحریم و ژستهای بازار گرم کنی از هر سوراخی با این یکی بده بستان می کند. و از کنار همه ی این خیمه شب بازی ها از یک سو تمام نقاط استراتژیک در خاورمیانه و صد البته منابع انرژی که همه جهان صنعتی از آن تغذیه می شوند؛ تحت اشغال امریکا قرار می گیرد و کشورهای منطقه که به هر روی، به نوعی فاصله ی ظاهری را حفظ می کردند، سراسیمه بسوی امریکا رفته و دار و ندار کشورشان را برای حضور نیروهای آمریکایی و اروپایی و تسلیح نیروهای نظامی شان که بخوان پرکردن جیب تراستهای اسلحه سازی غرب، به باد هوا می دهند و ابلهانی مرگ بر آمریکا و اسرائیل گویان موشک هوا می کنند و بمب اتم اسلامی شعار می دهند. در کنار همه ی این عوامفریبی ها و بحران آفرینی ها، ملتی چنان سرکوب و به خاک سیاه نشانده می شوند که نه صاحب زمان ککش می گزد و نه خدای قادر متعال به رگ غیرتش بر می خورد. جنایت از پی جنایت چنان روزمره و عادی شده است که قباحت خود را از دست داده است.
در مجموعه ی این روند، آنچه که از کشورهای بیرون از منطقه رخ می دهد، خارج از هدایت و تصمیم گیری های ماست اما آنچه که خود در کشور خود می کنیم می تواند هم بر سرنوشت ما تاثیر گذارد و هم زمینه ی حضور نظامی ای چنین هار را از بین ببرد. آیا چنین می شود؟
یکی از سیاهکارترین و ابلهانه ترین نیروی توجیه گر حضور نظامی و صد البته آینده بر باده در منطقه، نیروهای دینی سیاسی اند که بنام خدا دست به اسلحه برده و دنبال قدرت سیاسی هستند. وقتی به قدرت سیاسی نیز دست یابند در بهترین شکل آن می شوند حکومت اسلامی یا طالبان بدتر از آن( سگ زرد برادر شغال است!) که بشریت از ننگ وجودشان شرمآگین است.
نیروهای دینی ماجراجویی که بطور ملموس و هر روزه با نکبتهای آنان سرو کار داریم، حکومت اسلامی، حزب الله لبنان، حماس و در روند فرامنطقه ای اش القاعده هستند. آنچه که القاعده بدان عمل کرده و می کند جز یک آنارشی دردآور و سد راه تکامل و پیشرفت جوامع اسلامی شدن، چیز دیگری نیست. اما نیروهایی که ما بطور مستقیم و هر روزه تاوان ماجراجویی هایشان را می پردازیم در حکومت اسلامی، حزب الله لبنان و حماس بطور عمده خلاصه می شود.

وقتی که حکومت اسلامی چهره ی واقعی اسلام را از پرده ی بزکهای سفسطه گران و خوش خیالان دینی که عنوان متفکر و روشنفکر دینی را یدک می کشند، کنار می زند، شرماگینی بشر امروز آنجا به اوج می رسد وقتی آشکارا همین جنایتها و ناروایی ها و بیدادگریها بگونه دردآوری توسط همانان توجیه می شود و باز همان سفسطه گران و روشنفکران دینی در تلاش نشستن بر گرده ی مردمی اند که جانشان از اینهمه جنایت بلب رسیده است.
بحث اهانت به دین و باور کسی نیست. همانگونه که عریان گویی اهانت نیست همانگونه که اگر قاتل را قاتل بنامی و دزد را دزد، اهانت به قاتل و دزد نیست، فریبکاران دینی را فریبکار و برای جنایتهای هولناکشان، جانی نامیدن، اهانت نیست.
عریانگویی و بیان آشکار بیدادگریها و خون دل خوردن مردمی که به بیرحمانه ترین شکل سرکوب و تاراج می شوند، شکستن آن تابوی هزارساله ی اسلامیست که اساس آن دروغ و فریبکاری بوده است. از آن محمدش بگیر تا هر پیشوا و امامی که در همان راستا بنای کج این باور تا به امروزرا پاییده است. روزی علی دشتی و روزی کسروی در ایران بلازده به قتل می رسند و روزی مردم بی دفاع در سینما بر پایه همین نگرش جنایتبار زنده زنده در آتش می سوزند، روزی زندانیان بی دفاع با همین دین و باور و ایه های نحس اسلامی به قتل می رسند و از کشته هاشان پشته ها ساخته می شود و روزی می رسیم به همین جاییکه یک آخوند فکستنی نایب برحق صاحب زمانی می شود که پایان ندارد و همان اراجیف مشروعه نه.مشروطه را به تیغ و تیر و خون تحمیل می کند. یکی بزرگترین و نخستین انقلاب آزادیخواهانه ی منطقه ما را چنان در چنبره ی سیاه اسلام گرفتار می کند که هنوز از زیر منجلاب آن کمر راست نکرده ایم ویکی بجای سلطنت شاهنشاهی ایران به سلطنت اسلامی وقیحانه لابه می کند. و این همه را وقتی در کنار آن باورها و آیینها و خوش باوریها قرار می دهی که همین جنایتکاران از کنار آن رزق و روزی خورده اند و از ناآگاهان مکیده اند و گردن کلفت کرده اند، داد آدمی به آسمان بلند می شود وقتی کسانی باز بر این باور و پایه و اساس می کوشند همان خاک را برسر مردم بریزند. از آن سیاسیکارش گرفته تا باصطلاح روشنفکرش.
وقتی خصلتها و خصیصه های آخوند را دلیلی بر اینهمه فریبکاری و بیدادگری می پنداری و اسلام عزیزشان را مبرا از این جنایتها فرض می کنی، انگشت به دهان حیران می مانی که با آن سومالی چه می کنی، با آن پاکستان و افغانستان چی می کنی با آن حماس و حزب الله بدتر از همه شان چه می کنی! اسلام همین است که با چشم خود شاهدیم. اسلام همین است که داغ آن را هر روز حس می کنیم. هر روز شکنجه می شویم هر روز به دار آویخته می شویم هر روز غارت می شویم. اسلام همین است که در هر جایی که این باور پلید خود را نشان داده جز خرافه و مرگ و دروغ و ریاکاری و تنفر نیافریده است. این جانیان با مرگ بر امریکا گویان بهترین عامل تامین کننده منافع آمریکایند. این جانیان انسان را به سخره گرفته اند این جانیان به کرامت انسان تازیده اند. همه ی اینها سر و ته یک کرباسند.

اما پرسش از همه این جنایتکاران و آن دسته از منادیان دمکراسی و حقوق بشری که در جریان حوادث و ماجراجویی ها صداشان در می آید و آتش بیار معرکه جنایتکاران اسلامی هستند این است که اگر نیروهایی چون حماس و حزب الله قدرت سیاسی را در لبنان و فلسطین در دست بگیرند و دست در دست حکومتهای بغایت سیاه و جنایتکاری مانند حکومتهای اسلامی در ایران و و دیکتاتوری اسد در سوریه و شاید! اردغان ترکیه، چه گلی به سر مردم و کشورهای این منطقه خواهند زد!؟
آیا نیروهایی که به حقوق انسانی و اصول آزادی و کرامت انسانی پایبند نیستند، می توانند با تکیه بر چنین اصولی به قدرت برسند و آن کنند که طالبان کرد و حکومت اسلامی کرد ومی کند!؟
حکومت اسلامی بزور اسلحه و سرکوب و عوامفریبی ملتی را گروگان گرفته و خدا و خرافه می فروشد و نیروهایی همچون حماس سیه روزی مردمی گرفتار آمده در بازیهای سیاسی و فقر و ناداری و صد البته خرافه های دینی، را وسیله قدرت گیری پوپولیستی شان قرار داده اند. حکومت اسلامی آینه تمام نمای هر ملت و مردم و سرزمینیست که حکومت دینی داشته باشند. برای پیشگیری از سیه روزی فردای این سرزمین ها و مردمان، امروز چه باید کرد!؟ آیا باید با تکیه به اصول دمکراسی و حقوق انسانی به چنین نیروهای جنایتکار میدان داد!؟
آیا نیروها و گروههایی که به اصول دمکراسی پایبند نیستند باید پذیرفت که با استفاده از همان اصول خاک در چشم مردم و جامعه بریزند!؟
واقعیت این است که نه امریکا و نه اروپا و نه هیچ کشور غیر منطقه ای به چند و چون بلایی که به سر ملت و مملکتی در خاورمیانه آوار می شود اهمیت نمی دهند. تنها مشکلشان بحران آفرینیها و بی ثباتی های غیر قابل مهار و مدیریت نشده ی آنان است در غیر اینصورت همین نیروها بهترین یار و یاور استراتژیک کشورهایی همچون امریکا و اروپایند.
از همین نگاه است که شامورتی بازیهای خامنه ای با نوچه های قاتل و جنایتکارش از پرده بیرون می آید و تصویر واقعی ماجرای مرگ بر امریکا و اسرائیل و چه و چه با آن فشفشه بازیهای موسوم به موشک پرانی و ماجراهای هسته ای، از زیر عبایشان بیرون می زند و امریکا با دمش گردو می شکند با چنین بهانه ها برای حضورش که می رود سالها به درازا بکشد.
واقعیت تلخی که پیشاروی همه ی ماست این است که نیروهای دینی سیاسی را با همه ی بزکهای سفسطه گرانه شان بیش از هر زمانی اشکار کنیم که این حضرات در بهترین شرایط ممکن نه تنها جامعه را به قرنها عقب می رانند بلکه زمینه ساز اسارتهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و واپسگرایی ِ نسلها را سبب می شوند.
همه کسانی که سنگ دین سیاسی و برائت خدای سیاسی از جنایتهایی که رخ می دهد، به سینه می زنند؛ در جنایتهای تا کنونی حکومت ها و نیروهای دینی سیاسی شریکند.جنایتهایی که یک روز در اسرائیل زن بارداری به گلوله بسته می شود، یک روز در سومالی سنگسار می شود، یک روز در افغانستان بر چهره دخترکان بی دفاع آنهم بجرم درس و تحصیل و مدرسه رفتن اسید پاشیده می شود و این همه با همان خدا و محمد و قران و شرع نامقدس اسلامی جنایتکار صورت می گیرد. تطهیر جنایتکار سهیم شدن در جنایت است حال با هر منطق و بهانه و دست آویزی باشد. باورجنایتکارانه را باید افشا کرد و دورش ریخت.
خامنه ای جنایتکار نمونه تمام نمای همان محمد و علی و خزعبلات قسط علی، عدل علی، و مزخرفاتی از این دست است که خودشان بریده اند و خودشان دوخته اند و قرنها به خورد مردم داده اند. هیچگاه هم نگاهی مستقل و بیرون از دایره شان به مزخرفاتی که تحت نام شرع و سنت و لاطائلاتی بنام رساله های آیات چی و چی! برنتافتند. و این شده است که در قرن بیست و یکم! حکومتی دینی چنین چنایتکار، سنگسار می کند، نیرویی چنان هولناک با سوء استفاده از دمکراسی به قدرت می رسد! و جنایتهای خونبار در جای جای کشورهای تحت نفوذ همین دین و باور از افریقا گرفته تا آسیا روی می دهد.
باید با جانیان جنگید نه در شرایط خاصی متحد و همصدا شد! این کار همان اشتباه تاریخی همه مردم کشورهایی از جمله ایران ماست که برای رهیدن از یک مشکل با هر نیروی جنایتکاری پهلو می زند.
برپایه همین اصول و نگرش و روال فکری، حکومت اسلامی نه دشمن امریکاست نه دشمن اسرائیل! این جانیان برای فریبکاری و غارت بیشتر و در قدرت ماندن به دستآویزهایی از این نوع نیاز دارند همان شامورتی بازیهایی که حکومت اسلامی تاکنون در رابطه با غرب و صد البته فریب مردم ما بکار برده است.


گیل آوایی
یک سپتامبر2010
در زیر واکنشی از یکی از خوانندگان این نوشتار را که برایم بزبان انگلیسی ارسال داشته قرار می دهم

Dear Mr. Gil Avaei,

I have read your recent article about "Religious-political forces ..."
and I found it interesting. However, I must say that I feel confused
and a little bit offended about what you wrote. You have questioned
the fundamentals of Islam and the dignity of Mohammed (God bless him)
and the sincerity of the current democracy. Don't you think that if
Islam was so infamous, then our fathers wouldn't accept it? Don't you
think that if the current US democracy was corrupt, then our youth
wouldn't seek it so much?

Please note that the Iranian armed forces (Artesh, Sepah, Basij,
Police, ...) has around two million personnel. Most of these people
are followers of Islam. I find it difficult to believe that all these
people are wrong. Many of the followers of Islam receive good salaries
because of their religion. They believe they are being blessed by
Islam, and they don't like to be offended on what blessed them.

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...