پنجشنبه، آذر ۱۲، ۱۳۹۴

یک اشاره: هدفهای سلطه گران در بحران خاورمیانه بسیار فراتر از سوریه است.- گیل آوایی



هدفهای سلطه گران در بحران خاورمیانه بسیار فراتر از سوریه است. شرایط کنونی در سوریه هنوز تا مرحله تامین هدفها فاصله زیاد دارد. هیزم بسیار مهمِ آتشِ این بحران برای رسیدن به هدفها، اسلام است. دو فرقۀ سنی و شیعه، عملاً در برابر هم برای صف بندیها در رسیدن به هدفها قرار دارند. تازمانیکه دولتها و نیروهای اسلامی از هر دو فرقۀ سنی و شیعه، "در و برای" قدرت و سیاستگذاریهای خاورمیانه  نقش دارند، خاورمیانه روز خوش نخواهد دید.
مبارزه علیه جنگ، علیه سلطه گری بویژه غرب، از مبارزه با اسلام جدا نیست. اسلام باید از پهنه سیاسی خاورمیانه کنار رود. این مهم بدست نمی آید مگر اینکه نیروها و چهره های سیاسی/روشنفکری و مترقی و مستقل در کشورهای خاورمیانه فعالتر و خطرپذیرتر وارد میدان شوند....
سرنوشت ما و کشورما به حضور فعالتر ما علیه اسلام در سیاست است. نگذاریم کشورهای سلطه گر از اسلام بصورت ابزار تامین منافع خود علیه ما و کشور ما استفاده کنند. این ابزار سیاسی را باید از دست غرب و نیروهای جاهطلب و قدرت پرستِ الله فروش، بگیریم!
دامنۀ این بحران بصورتی که پیش می رود، خواه ناخواه به ایران هم می رسد. برای پیشگیری از آن فاجعۀ هولناک، امروز عمل کنیم فردا دیر است! هیچ بعید نیست ایرانِ فردا، سوریۀ امروز باشد. ماجراجوییهای شیعه گریِ متوهم در جمهوری اسلامی، چنین فاجعۀ هولناک را در چنته دارد. علیه آن امروز عمل کنیم! جمهوری اسلامی با ماجراجوییهای متوهمانه اش ایران را در بحرانی فرو برده و فروتر می برد که هیچ همخوانی و همسویی با منافع ایران و ایرانی ندارد. اسلام تامین کنندۀ منافع ایران و ایرانی نیست! جنگهای فرقه ای اسلامی در خاورمیانه فقط و فقط تامین کنندۀ منافع سلطه گران است. اسلام کور می کند اما شفا نمی دهد!
ایران باید از جنگهای فرقه ای در خاورمیانه دور شود. سیاست دینی باید در ایران کنار گذاشته شود. حکومت شیعه در ایران باید از سیاست ایران دست بردارد. هیچ جنگِ اسلامی برای مردم و بالندگی مردم و یک زندگی انسانی نیست! سرنوشت خود را به توهمات اسلام و اسلام گرایان پیوند نزنیم. چشم انداز بحرانهای کنونی در خاورمیانه و جنگهای فرقه ای اسلام در آن، بسیار هولناکتر و خونبارتر است! ایران باید خود را از این بحرانهای اسلامِ جهل و جنایت دور کند. این مهم بدست نمی آید مگر  اینکه حاکمیت دینی شیعه در ایران بکلی تغییر کند. و از همین نگاه است که ما ایرانیان باید امروز مسئولانه وارد میدان شویم به مثابۀ مرگ یک بار شیون یک بار!

شنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۴

آنانی که باد بیافشانند، گردباد درو می کنند



آنانی که باد بیافشانند، گردباد درو می کنند
They that sow the wind shall reap the whirlwind

آنچه در پاریس روی داد، می توان در راستای یازده سپتامبر امریکا تعبیر کرد و این داستان دنباله داری ست که هر ازگاهی در پی جنگ افروزیها و بحرانزایی های غرب برای کشورهایی که با فقر و نداری و جهل و حاکمیت استبدادی و وابسته، دامن خود آنها را می گیرد.
نمونه های دو رویی و سیاستهای پارادوکسی و ریاکارانۀ غرب از یک سو و حتی حمایت یا بی عملی در برابر نیروهای ارتجاعی از سوی دیگر، همان می شود که شده است و همه دنیا شاهد آن است.
نمونه های افغانستان، عراق، لیبی و سوریۀ اکنون، گواه روشنی به چنین سیاستهای جنایتکارانه است. همین چند وقت پیش دیدیم که ستون نیروهای داعش در عراق پس از پیروزی در استان الانبار عراق رژه روان فریادهای شوم سر می دادند، خلبانان نیروهای باصطلاح ائتلاف بین المللی به رهبری امریکا، داشتند یه قل دو قل بازی می کردند! رژۀ آشکار نیروی بغایت ارتجاعی و جلادِ داعش روز روش رژه رفت و هیچ خبری از نیروهای ئتلاف نبود!( چرا!؟)
 چنین برخوردهای غرب را بگذارید کنار قراردادهای فروش سلاحهای مرگبار به دولتهای  ارتجاعی منطقه از نوع عربستان، کویت، قطر، بروشنی قابل درک است که این آدمکشیها، این غارتها با این دولتهای تا مغز استخوان دزد و مستبد و وابسته و نامشروع ، چگونه بر آتش سودجوییهای سیری ناپذیر غرب و سیاستهای جنایتکارانه شان دامن زده و بر گسترۀ آن می افزایند.
داعش در روز روشن جلوی چشم جهانیان نه تنها سلاح و  مهمات بدست می آورد بلکه نفت می فروشد! کمکهای مالی می گیرد! و این می شود که هم اکنون شاهدیم. ترکیۀ ناتو با آن احمدی نژادِ فوکولی، اردوغان، می شود یارغار داعش و  بجان کردها می افتد، عربستان و قطر و.... می شوند آب زیرکای داعش آن هم با بهانه مقابله با حکومتِ ارتجاعی جمهوری اسلامی و نیروهای همسویش، آتشِ جنگ، قتل و ویرانی را شعله ور تر می کنند.
هر کدام از عوامل موثر در بحرانهای جاری، به نوعی آتش بیاران معرکه ای هستند که در شمای کلیِ آن، سودبران اصلی آن غرب است و تاوان دهنگانِ این بحرانها، مردمانِ منطقه اند. اوضاع چنان پارادوکسی شده است که هر اقدام و حرف و موضع گیری علیه یک نیروی ارتجاعی، کمکِ مستقیم و غیر مستقیم به نیروی ارتجاعی دیگر است. یک گوشه بحران را می گیری، دامنۀ بحران دیگر را وسعت می دهی. داعش را می کوبی، حزب الله و در راس آن جمهوری اسلامی دُور بر می دارد، و بحران چنان جنایتبارتر می شود که
مرگ و ویرانی و بی آیندگی و بحرانهای مستمر و پایان ناپذیر، روزگار همگان می شود.
از نگاه انسانی و معیارهای کرامت و شرافت انسان امروز، خون مردمان نیویورک لندن پاریس  با بغداد، کابل، دمشق و.... رنگین تر نیست. جنگ افروزان حق ندارند مرگ و ویرانی و نابودی به کشورهای گرفتار در چنگال فقر و جهل و حکومتهای استبدادی صادر کنند و با جنایتکارترین حاکمان و رئیسان و رهبران منطقه لاسِ مذاکره و مراودۀ چماق و هویج داسته باشند اما انتظار داشته باشند که خود از آتش این سیاستهای پارادوکسی و دو رویانه در امان بمانند.
اگر جلوی این سیاستهای غیرانسانی گرفته نشود، اگر جلوی اشتهای سیری ناپذیر میلیتاریسم شوم و جنایتکارانۀ غرب گرفته نشود، اگر به غارتها و یارگیریهای ارتجاعی غرب پایان داده نشود، جهان ما، جهانی شوم، جهانی خونبار، جهانی غیرانسانی و مرگبار خواهد بود(  که هست!). مشکل، سیاستمدارانِ اخلاق  باخته و ریاکار غرب است که به بهای خون انسانها، منافع اقتصادی شان را تعریف می کنند. مشکل سیاستمداران اخلاق باخته ای ست که دستِ قاتلان جنایتکاری از سعودی گرفته تا دمشق و تهران را می فشارند. مشکل میدان دادن به نیروهای ارتجاعی ای همچون القاعده و داعش و حزب الله و حماس است. مشکل شرافت باختگی انسان امروز است که مرگ را برای همسایه می خواهد. از این نگاه است که باد بکاری، طوفان درو می کنی! حال می خواهد اوباما باشد یا اولاند، بن سعود باشد یا خامنه ای!

یکشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۹۴

عریانتر از باد - گیل آوایی



عریانتر از باد
در پیچ و تاب حادثه!

زخمها
تنپوش عریانیهای داغ و دارند!

گیسو پریشان مادر
مویه بارانِ بغضِ یک خاوران داغ

گورهای دستجمعی رساتر از فریادهای ما
انتظار از چه برشمردن!،
هنگام گذرها سیاهپوشند
شهر به لج کز کرده
زین راهیانِ ره باخته!

هوراکشانِ که ای!
مویه باران چه!؟
پریشان چنگِ بر سینه های تفته
سیاهی لشکر سیاهی می دارد
ضجه بارانِ روزگارانِ بلاهت!
آی....
قاتلانند گرده سوار!
هنوز هم!

دوشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۹۴

یک یادداشت: جمهوری اسلامی، ایران را به سرنوشتِ خونبار سوریه گرفتار می کند!

جمهوری اسلامی، ایران را به سرنوشتِ خونبار سوریه گرفتار می کند!
شاید برای برخی ها دور از ذهن بنماید اما چه کسی خاورمیانۀ امروز را حتی تصور می کرد!؟

روند رویدادها در خاورمیانه، کابوس هلولناکی پیش رویمان قرار می دهد که سوریه کنونی، می تواند آیندۀ نزدیک ایران تحت جمهوری اسلامی باشد. به خودمان بیایم. امروز بجنبیم فردا دیر است.
بحرانهای چند سالۀ اخیر در منطقه از حکومت طالبان و قدرت گیری القاعده گرفته تا حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران، بویژه پس از سرنگونی صدام و نیز آغاز قیامهای کشورهای خاورمیانه موسوم به بهار عربی، همه و همه بگونه ای تکوین یافته اند که در هر کشوری از منطقه، که به نوعی نیروههای اسلامی به اشکال مختلفِ ترور و همراه کردن توده های بی خبر از پتانسیلِ ویرانگرِ این نیروها، سمت و سوی قدرت سیاسی پیش گرفته اند؛ هر مرحله از بحران در هر کشور منطقه، ویرانگرتر و خونبار تر شده است.
عراقِ امروز به چنان کابوسی گرفتار شده است که دوران سیاه دیکتاتوری خون آشام صدام، یک حسرت عمومی در عراق است. بلبشویی، فساد، ترور و ناپایداری و نفرت و جنگهای قومی به چنان مرحله ای رسیده است که رهایی از آن بسیار بسیار دور و غیرقابل دسترس می نماید. سوریه که بدتر از عراق به کابوسی هولناکتر گرفتار آمده است بگونۀ باتلاقی شده است که دیگر کشورهای منطقه را در خود فرو می برد. 
جمهوری اسلامی با سیاست متوهمانه و خونبارش به چنان مرحله ای رسیده است که نه توان تحول و مشروعیت داخلی دارد و نه توان گریز از آنچه که مرحله به مرحله بیش از پیش دامن خود آن را گرفته است.
یکی از سیاهترین نقطۀ سیاسی در ایران، محروم بودن جامعه از نیروهای ملی و مستقل است و جمهوری اسلامی با خفقان و سرکوب از شکل گیری هر سازمانیابی سیاسیِ بیرون از خود را نه تنها برنمی تابد بلکه در هر شرایطی با حاشیه سازیهای انحرافی جامعه را با سرکوبهای خونبار و ترور و زندان و نمایشهای نیروهای سرکوبگر خود، جامعه را به مرگ می گیرد تا به تب رضایت دهد.
باید به هر شکل ممکن مردم ایران را به کابوس خونبار ناشی از بحرانهای خاورمیانه و ماجراجوییهای مُشتی لمپن در جمهوری اسلامی هشدار داد. باید به روحانیت شیعه در ایران به هزار باره گوشزد کرد که اوضاع سوریۀ کنونی، آیندۀ بسیار محتملِ ایران است. نبودِ نیروهای ملی و مستقل سیاسی در جمهوری اسلامی، خلع سلاح کردن مردم در برابر آتشِ بحرانهای منطقه است که زبانه های آن را جمهوری اسلامی به داخل ایران می کشاند.
نیروهای اسلامی در منطقه بخش اصلی بحرانهای جاری اند و جمهوری اسلامی از آن نه تنها مستثناء نیست بلکه نقشی فعال در شدت و حدت گیری این بحرانها دارد. حضور جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه و ماجراجوییهای متوهمانۀ جمهوری اسلامی با عوامل مزدورش، نوعی کشاندنِ این بحرانها به داخل ایران است.
هیچکس حتی تصورش را نمی کرد لیبی به چنین شرایط خونباری گرفتار شود. هیچکس تصورش را نمی کرد که با سقوط رژیم استبدادیِ صدام، عراق به چنین بلبشویی و ناامنی و مرگ و کشتار گرفتار شود. سوریه از یک اعتراض آرام و مسالمت آمیز به شرایط کنونی ویرانی و کشتار کشیده شده است. و همین سناریو نیز با چنین سیاستهای ماجراجویانۀ جمهوری اسلامی و سرکوب هر نیروی ملی و مستقل، در ایران محتمل است.
جمهوری اسلامی هم پا و هم سانِ دیگر نیروهای اسلامی، بخش مهمی از بحرانهای جاری در خاورمیانه است و چنین روندی، آتش این بحرانها را خانمانسوزتر به ایران می کشاند.
تنها راه برونرفت و پیشگیری از چنین کابوسِ هولناک در فردای بسیار نزدیک ایران، فاصله گرفتن از سیاستها و حاکمیت دینی ست. جمهوری اسلامی اگر امروز مسئولانه برخورد نکند، فردا بسیار بسیار دیر است.
جمهوری اسلامی با سیاستهای بحرانزا و توهمات دینی اش، بشکل سرسام آوری در بحرانهای ویرانگر و خونبار خاورمیانه فرو می رود و این سیاستها نه تنها هیچ نفعی برای ایرانِ امروز و فردا ندارد، بلکه کابوسها خونبار سوریه برای ایران را سبب می شود. جمهوری اسلامی، ایران را به باتلاقی می کشاند که نه تنها هیچ ربطی به ایران و ایرانی ندارد بلکه خودِ جمهوری اسلامی( در کلیتِ آن!) و ایران و ایرانی را در آن بشکل ویرانگرانه و خونباری فروتر می برد.
ما مردم ایران اگر جلوی سیاستهای ماجرجویانۀ جمهوری اسلامی را امروز نگیریم، فردا حتی ناباورانه شاهد ویرانیها وبحرانهای بسیارهولناک و خونبار خواهیم بود که نه از تاک نشان ماند وُ نه از تاک نشان!
هم  اکنون بخودمان بیاییم!
.
گیل آوایی

جمعه، مهر ۱۰، ۱۳۹۴

دگر نه مویه بخوانم که وقت فریاد است - گیل آوایی



دگر نه مویه بخوانم که وقت فریاد است
فغانِ مردم منِ خونفشان زبیداد است

ستوده قامت خورشید می کند فریاد
چه وقتِ ناله که رزمی سترگ میعاد است

شرافتِ همه امروز گوی و میدان است
رفیق یاری ما شو حریف شیاد است

به آه وُ زاری کجا شد کسی زبند آزاد!؟
خروش خشم برآور که خصم جلاد است!

سلاح گیر وُ به خونخواهیِ رفیقان آی
کجاست آتشِ خشمت کنون که بیداد است
ناتمام
.
در بایگانیِ کارهای نیمه تمامم  به  این شعر برخوردم و همینطور نیمه تمام با شما قسمت کرده ام. 

جمعه، شهریور ۰۶، ۱۳۹۴

تابستان 67 - گیل آوایی



تابستان 67

اشکِ مادران،
باران خاکم بود!،
و خونِ یاران،
سیلابِ سرزمینم!

فصلی که شهر خونباره می گریست
زندان به زندان
گزمه گاهی به گزمه گاهی
سرک کشیدن
که رفت؟
که ماند؟
که کجاست؟

ماتم هدیه خدا بود!
داغها بر دل ما!

منبرها نعره کشان انسانکش
مرگ حراج می  زدند بی وقفه!

آیه ها
تلاوت شوم دین فروشان بود
و خاوران
گواه یک تاریخ!،
چه خوشباورانه دلشدن!،
قاتلان خویش ستودن!

و چنین بود
ضجّه های شهر
کوی به کوی
خانه به خانه
در به در
اشک مادران
باران شهرم بود
و خون یاران
سیلابی!
قتلنامه بود قرآن!
و رسولش
پیام آور مرگ!
چه خوشباورانه
دیگرگونه نشستیم
چشم به راهی که باتلاق 14 قرن ریاکاری، دروغ، غارت و.......

و هنوز مادرانند
امیدِ جاریِ بودن
روز حساب!

همین!
.
2

تک فصلیِ این سالها وُ
رگبار اشک
چهره می شوراند!

تجسم غریبی ست!،
تیرباران خاوران
خاوران تیرباران!
.

یکشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۹۴

مُشت من وُ دهانِ تو!، روزِ حساب می رسد! - گیل آوایی

مُشت من وُ دهانِ تو!، روزِ حساب می رسد!
خاکِ بخون نشسته را، میوۀ ناب می رسد!

جهل وُ جنایتِ ترا، مُشت به مُشت گویمت!،
روزِ حساب خشمِ من، همچو شهاب می رسد!

بگذرد این شبِ سیه، خط وُ نشان چه می کشی!؟
روشنیِ پگاهِ من، سُکرِ شراب می رسد!

گر تو به مرگ زنده ای، زنده به زندگانی ام!
از گلِ انتظارِ من، شهدِ گلاب می رسد! 

یٲس چه لابه می کنی نسلِ به مسخ برده را،
خفته به وَهم خاک را  مرگِ سراب می رسد!

گو به هرآنکه آیتش، سوک به خاک من دهد،
کز دلِ خاورانِ من، روز حساب می رسد!
ناتمام


شنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۹۴

رُو زپیشم دگر آن دین وُ خدا جار نزن! - گیل آوایی



واکنش به یک برخورد است که با شما قسمت می کنم تا در فرصتی دستی بر آن بکشم.

رُو زپیشم دگر آن دین وُ خدا جار نزن!
رو نپوشان وُ دم از قدرت قهّار نزن!

این خدایی که تو اش سینه درانی شب وُ روز
شده نانخانۀ تو، حرفِ گنهکار نزن!

زندگی مرگ بُوَد باورِ دینخویان، لیک
پیشِ من، نعره از آن قاتل مکّار نزن!،

مفتخواری شده است کسبِ سیه کارانش
گر نه ای مفتخور، عمامۀ لشبار نزن!

بین چه آمد به سرِ خاک سیاووشانم
گورِ خود گم کن وُ حرف از ددِ خونخوار نزن!

خود پلیدی وُ هیولایی وُ ننگِ بشری
می شناسم تو چه ای، پرده بر اسرار نزن!

رو شرف پیشه کن از بازوی خود مزد ببر
نی چنین مفتخوری! دادِ ریاکار نزن!

آن شبان جهل و جنایت به بشر داد! عجب
تو سیه روی!، بس است!، جارِ سیه کار نزن!

من  به خاک خود وُ آب خود وُ ایرانِ خودم!
گور شو! دور شو از خاک من وُ زار نزن!

شنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۹۴

ما به خون خویش فریادیم وُ میدان مانده ایم - گیل آوایی



ما به خون خویش فریادیم وُ میدان مانده ایم
داغها بردل  سیاووشانِ ایران مانده ام

ما بهارانی خجسته خواستیم اما دریغ
خاورانها شد ز یاران، سربداران مانده ایم

از دل جنگل هنوز آواز سرخِ ما بجاست
دادخواهیهای ما را با سر و جان مانده ایم

گر نفیرِ ارتجاع آید هنوز از این دیار
ماجراها رفته است بر ما که حیران مانده ایم

بودنِ ما وحشت این مرگخویان است باز
ما در این وحشتسرا همچون هَزاران مانده ایم

هرچه می لابند ما را شوق وُ شورِ زندگی ست
بودن وُ رستن چنین شورِ فراوان مانده ایم

می نگر هر جا که فریاد است، ماییم سرو سبز
همرهیم همراه، بر پیمانِ  یاران مانده ایم

گر ترا از ما جدا خواهند هیولاهای شوم
وحشت از همبستگیِ ماست چونان مانده ایم

آی!، ای هوراکشانِ گاه سبز گاهی بنفش!
ما به رزم این سیه کاران خروشان مانده ایم!

وای بر تو گر نبینی خون فشانی های ما!؟
پیکرِ خونین به ایران بختیاران مانده ایم

حرمتی مانده است گر، خونِ سیاووشان ماست
هم به خونخواهیِ آن این گوی وُ میدان مانده ایم!

- این غزل ممکن است پس از بازخوانی و ویرایش،  تغییر کند.

شنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۹۴

یک فریاد اگر چه با اشاره ای خیلی کوتاه - گیل آوایی

هر چه بیشتر به رویدادها بویژه سوریه عراق یمن نگاه می کنم، برایم تردیدی باقی نمی ماند که حکومت اسلامی در ایران دارد ما را بی کله به طرف فاجعه می برد.
این جنگها، جنگِ ما ایرانیان نیست. جنگ یمن جنگ ما نیست جنگ عراق جنگ ما نیست جنگ سوریه جنگ ما نیست. دشمنی با اسرائیل در جهت منافع ما نیست. توهمات شیعه گری در حکومت اسلامی راه به هیچ دست آورد مثبت و سازنده ای نمی برد. ایران با سیاستهای کنونیِ حکومت اسلامی به یک باتلاق جنگ و نفرت و ویرانی کشانده می شود.
اساسِ جنگهای کنونی در منطقه، تضادهای قبیله ای و فرقه ای مسلمانان کشورهای عربی و صد البته نیروهای اسلامی از جمله حکومت اسلامی ست. خنثی کردن و ناکارا کردن این روند جنایتکارانه، دور کردن ایران از سیاستهای دینی و یارگیریهای فرقه ای در منطقه است.
حکومت اسلامی دارد ایران را به فاجعۀ هولناکی می برد!
سیاستهای غیردینی، عدم دخالت در عراق یمن سوریه اولین گام در جهت دور شدن از این فاجعه است.
ایران با سیاستهای حکومت اسلامی چنان است که روی یک بمب بسیار ویرانگر نشسته است و چاشنی آن در دست غرب بطور مشخص امریکاست.
امروز هرچه نظاره گر باشیم، کابوسِ هولناکتری را گرفتار خواهیم شد.
خودمان را بخواب بزنیم، عمق فاجعه بیدارمان خواهد کرد! آن وقت خیلی خیلی دیر است.
ایران دارد بی کله به سمت فاجعه و ویرانی کشانده می شود.
امیدوارم اشتباه کنم ولی امیدواری ام واقعیت را تغییر نمی دهد!

پنجشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۹۴

یک اشارۀ کوتاه: جنگ اعراب جنگ ما نیست!

جنگ شیعه و سنی، جنگ فرقه های اسلامی ست. این جنگ، هیچ طرفِ پیروز ندارد! این جنگ فقط و فقط ویرانی و نفرت و بی خانمانی بار می آورد. واردِ این جنگ شدن از سوی ایران، به هرشکل، یک خیانت آشکار به ایران و ایرانی است! جنگ اعراب جنگ ما نیست!
در برابر جنگ و نفرت و برادر کشی، نباید آتش بیار معرکه شد! جنگی که در سوریه، عراق لیبی یمن در جریان است، هیچ طرف پیروز ندارد. قربانیان این جنگ، نه فقط مزدوران متوهم مسلمانند بلکه مردم بی گناهِ گرفتار آمده در این جهنم اسلامی نیز قربانی می شوند! 
بودنِ حکومت اسلامی در سوریه، عراق، سوریه، یمن، خیانت به ایران است. ما ایرانیان هیچ جنگی با هیچ طرفی در این کشورها نداریم! 
باسیاستِ ماجراجویانه ای که حکومت اسلامی پیش گرفته است، خواه ناخواه آتش این جنگها به داخل ایران کشانده می شود! حکومت اسلامی نه از مشروعیت ملی برخوردار است و نه چنین سیاستی را ملت ایران تایید کرده است! در جنگی که گرفتار شود، نه فقط حکومت اسلامی در آن غرق می شود بلکه ایران را به چنان باتلاقی فرو می برد که حتی فکر کردن به آن وحشتناک است.
امروز باید جلوی این ماجراجویی ها گرفته شود. حکومت اسلامی حق ندارد از سوی ملت ایران، وارد چنین بحرانها شود. چنین اجازه ای ملت ایران نداده است و حکومت اسلامی از چنان مشروعیتی برخوردار نیست که چنین سیاستهایی پیش بگیرد.!
این حکومت با همۀ روحانیت شیعه در ایران مسئول پیامدهای هولناکِ سیاستهای حاکمانِ هار در حکومت اسلامی اند!
روحانیت شیعه امروز موضع علنی و فعال بگیرد، فردا بسیار بسیار دیر است! و پاسخگو باید باشد!

دوشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۹۴

درد نه فریاد توست- گیل آوایی



فریاد کن
فریاد
درد
نه فریاد توست
نه روزگاری که امان می برد
درد عربده های هیولاهاست و فوجی انبوه
که زنجیر خویش می ستایند
هر از گاهی به هورایی
باد تنها ساندیس نیست دوست من
فرهنگِ فراموش شده نگردد سبز
سترونزاریست خاکِ به غارت
انگار دلشده ای نبوده
نیست
این گذرِ هزار یاد و خاطره
خاورانها
سوگهای هماره ای به دلها چنگ می زنند
ضجه های من تو ما را به خلوت مان ساز می کند باز
دریغ
زنجیرستایانند
به سبز و بنفش
آیا
می شود ستمسوزی دیگر
سیاهکل
آمل
وای
دلم   لک می زند
لک!
مشتی
خشمی
خفقان بدرد
آتش
آتش

اما می دانی!؟
چه باشد
چه نباشد
هنوز هم کوهآواری ست نگاه مات!
تکرارها چنگی به دل نمی زنند رفیق!
حرفی نو
طرحی نو
رزمی تازه بیاور مرا
که دلم غنج می زند
مرگ یک بار
شیون هم!

همین!

یکشنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۹۴

بهار آمد وُ چون لاله زار می خندم - گیل آوایی



بهار آمد وُ چون لاله زار می خندم
به خاکِ عاشقِ من سربدار می خندم

چنان که آمد و شد روزگار شد نازا
نشسته ام به چنین روزگار می خندم

اگر به زاری وُ آه وُ فغان گذشت بر ما
به قهرِ ما که چنان!، خنده دار می خندم!

بگو چه گردش چرخ است این سترونزار
تو سوگواریِ دل بین که زار می خندم

به هر بهار دریغا که کار تکراری ست!
مکرر است وُ به تکرارِ کار می خندم!

هوار می زنم اما سکوت آید کار
هزار واژه به لب، بی هوار می خندم!

دلم گرفته زشهرِ پر از خیابانخواب!
فغان شدم به دل وُ غمگسار می خندم!

بهار می نشود بلبلان به زندانند
کنون که خون به دلم، زارِ زار می خندم!

نیمه شب شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱ مارس ۲۰۱۵

جمعه، اسفند ۰۸، ۱۳۹۳

اسلام بخشی از جنایتباری در خاورمیانه است، راه حل نیست- گیل آوایی



آنچه در عراق به دست مسلمانان سنی روی داد جدا از رویداد وحشیانه در بومیان افغانستان یا 36 سال حاکمیتِ جنایبتار اسلامی در ایران نیست. همۀ این رویدادها و اصولا بحران آفرینیهای انسانسوزِ نیروهای اسلامی، فریاد هزار بارۀ این حقیقت است که اسلام باید در حیطۀ فردی/شخصی بماند و به مسجدها محدود شود. اسلام با قدرت سیاسی هیچ نیست جز جنایت و نفرت و تبعیض و جنگ و جهل و فقر و ویرانی!
راه برون رفت از بحرانهای ویرانگر اسلامی در منطقه، نه به دست غرب است نه حتی اسلامی های میانه رو یا بقول ریاکارانه اسلامِ لیبرال!
حکومت اسلامی در ایران، حزب اسلامی اردوغان( هالۀ نور ترکیه!) و دیگر نیروهای ریز و درشت اسلامی، همه وُ همه بخشهایی از معمای سیاسی خاورمیانه اند و  هیچکدامشان بخش یا بخشهایی از راه حل سیاسی و برون رفت از شرایط فاجعه بار کنونی در منطقه نیستند. هر یک توجیه گرِ حضور دیگری ست. حکومت اسلامی در ایران یکی از برجسته ترین دلایل وجودی داعش، القاعده، جبهۀ نصر و.... است. فاجعه باریِ شیعیان دست در دست حکومت اسلامی در عراق، یک پای استراتژی امریکا در بحرانی نگهداشتن و بحران آفرینی در منطقه بوده و از دل چنین قدرتنمایی های متوهمانۀ شیعیان، داعش سر بر آورده است.
تا زمانی که اسلام به محدودۀ فردی/شخصی و مسجدها برنگردد و دست از قدرت سیاسی برندارد، بحرانهای فاجعه بار و ویرانگر در هیچ یک از کشورهای منطقه تمام شدنی نیستند.
نیروهای اسلامی در هر شکل و قالب و تعبیر و تفسیری، بخشی از مسئله سیاسی در خاورمیانه اند. این نیروها و چهره های اسلامی  اگر ذره ای پایبندی به راستکاری، صداقت، انسانیت و زندگی انسانی دارند دست از سیاست و قدرت سیاسی می کشند! وگرنه فعال ترین و کاراترین مزدوران بی مزدِ سلطه گران در منطقه عمل کرده و حال و آیندۀ کشورهای اسلامی را در باتلاق توهمات  ابلهانه و جنایکاراشان بیشتر فرو می برند!  
یکی از تاریخی ترین دوران سیاسی نیروهای غیر دینی در منطقه، همین دوره ای ست که پشت سر می نهیم. مبارزه با فقر و جهل و سلطه و ریاکاریهای سیاسی کارانِ اخلاق باخته، از مبارزه با روحانیت جاه طلب و نیروهای اسلامیِ جنایکار، جدا نیست.
سکوت  هر مسلمان با هر شناسه و پایبندی و باور و تعبیر و درکِ اسلامی اش، در برابر حکومتهاو چهره ها و نیروهای اسلامی در پهنه سیاست منطقه، سهیم بودن در جنایتباری این حکومتها و چهره ها و نیروهاست.
شرافت و کرامت انسان حکم می کند که در برابر اسلامِ جنایتبار باید ایستاد و آن را به محدودۀ فردی/شخصی و مسجدها برد. اسلام کور می کند اما شفا نمی  دهد! بلاهت محض است که با این همه جنایتها و غارتها و زندگی سوزیها باز به این یا آن نیروی اسلامی یا چهره اسلامی دخیل بست! اسلام در ذات خود نه به کرامت  انسان پایبند است و نه بدیلی انسانی برای جامعۀ امروز انسانی دارد.

دوشنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۹۳

شبانه - گیل آوایی



گیسو  افشان
خیالِ مست
مستانه شاد
خوش خیالی می شمارد
کودکانه
لی لی کنان!

نُتهای دلتنگی
گام گام
پرده پرده
یک دشت کوله می گشاید
رویاهای دیر و دور
بکر
آه
زخماوای شومی این میانه
آتشفشانی ست فواره وار
آوار می کند
تیک تاکِ خبرهای تلخ!

خاک
خون
انتظار......
بیداریِ اندوهباری
ویران
ویران!

وای
گورها
گمنامیِ کدام بخون خفته یار هوار می زنند!؟
خیلِ سردرگمِ یک تاریخ ریاکاری بازآزمودن!

فریادها
ناشنوده ساز می شوند
دلها خسته زین سترونزار تلخند!

همین!

سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰ فوریه ۲۰۱۵

جمعه، بهمن ۱۰، ۱۳۹۳

آه اگر باشد خطی در این میانه - گیل آوایی



هورا کشانِ جانیانیم
که روزمرگی لب می گزیم به خلوت خویش!
باتلاقی در افتاده
تعفن تاریخ گرفته ایم
باز
هیولاها تعمید می شوند به جنایتهاشان
لاپوشانانِ متوهم
زنجیره ای زنجره  وار سفسطه بار می کنند
جانیان خیلِ سردر گندابِ هزاره ها
بی پروا
تابوت می شمارند!
گورها به صف!

وای
سیاووشان خاوران
اگر آبرویی نبودند ماندگان امروز را!

ما
آری ما
هیمۀ دعواییم
شرم باخته
قاتلان خویش بدِ بدِ بدتر
بر می شمریم
داغها بر دل
سوگوارانه سبز و بنفش تاب می دهیم

حسرتا خشما آتش ستمسوز!
حسرتا مشتاخشمِ فریادی!
جنگل بگیراند

آه
اگر باشد
خطی در این میانه
یکسو قاتلانِ به صف
یک سو دادخواهان....
مرگ یک بار
شیون هم!

نیمه شب 28 ژانویه 2015

چهارشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۹۳

فاجعه باریم ما - گیل آوایی


پریشانی می چینم از این آشفته زارِ من وُ ما!
روزگار،
فاجعه می بارد باز!
به هر فاجعه
فریادی
نه تکرار
نه تکرار
نه تکرار
باز
ویرانه ویرانآواری بر بود و نبود
سوگ
سوگواره سرودِ اندوهباری ماست!،
آه
چه فاجعه باریم ما
شرماگینه شرم پنهان می کنیم
اشکواره های ما
خلوت بی چون و چرایی ست هر آینه
در آیینه
مات
خویشتن می کاویم
ضجه های تکرار می نشانیم
بارانواره های اشک
گونه هامان کز کرده از این همه واشمردن اندوهان نسل از پی نسل
ما فاجعه شمارِ هستنِ خویشیم
سیاهپوشانِ نهفته نهان
لبخندهای عبثی ست وقتی
تکرار می شویم
آوشویتس
بالکان
روآندا
و.................  خاوران، اوین ...............
ما خاک آلوده ایم به بودنِ مسخواری که سوگواری ما
شرمباختگی مان است
اینگونه انسان به انسان فخر فروشی چه سود
هنگام که بردوش می کشیم
فاجعه
جنایت
جهل
جنون!

حریصانِ فاجعه ایم ما
تلخ
تلخ
تلخ
روزگار رقم می زنیم
از جنگی به جنگی
یک
به سترونی تاختن
یک
به سترون نشستن
هیمۀ آتشِ خویشیم
میراثداران سوختن
داغ
دار
و.....

تکرار می شویم
در خود
با خود!

همین!



پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...