دوشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۹۰

مرگ و زندگی جنایتکاران اسلامی بدست شما جوانان است! چه می کنید!؟ گیل آوایی


مرگ و زندگی جنایتکاران اسلامی بدست شما جوانان است! چه می کنید!؟
 گیل آوایی

در سال 1357رهبری آیت الهی خون آشام با هیبت موش مردگی ای که دنیا و آخرت مردم را می سازد ما را به حاکمیت جنایتبارو نابجا و نابهنگام اسلامی کشانید که ما ایرانیان را از برداشتن گامهای بلند بالندگی در تحولات پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی باز داشت و دراین روزهای پر جوش و خروش مردم خاورمیانه برای دگرگونی در ساختار جوامع بشدت سنتی و دیکتاتورزده شان،  باز گرفتار ناکارآمدی، بی عملی، اشفتگی عمومی برای رها شدن از حکومت جهل و جنایت شده ایم. به دیگر سخن فریادهای ترقی خواهانه با آن ادبیات بالنده سیاسی به گفتمانهای این آیت الله و آن آیت الله و حسین حسین و الله اکبر  رسیده است که آن گفتارها به سیه روزی امروز ما انجامید و حسین حسین گفتن و فریادهای الله اکبر ما را به کجا خواهد برد، خود از امروزش پیداشت مصداق آنکه سالی که نکوست از بهارش پیداست!
این ننگ و شرم آور نیست که شکنجه گر و قاتل و آخوند علیل وذلیل بر دریایی از خون ترانه ها و نداها و سهرابها وقیحانه چنان کند که گویی نبوده آنهمه جنایتهای کهریزک و سرکوبهای هولناک و شرم آورتر اینکه کشتارها و ترورهای تا کنونی این حکومت را وقتی با اینهمه دزدی و غارت و دروغ و ریاکاری در کنار ژستهای باز هم  همین رسوایان قرار می دهیم که دل برای مردم لیبی و مصر و تونس و بحرین می سوزانند اما قتلگاههای همین جانیان پرکارترین بخشهای حاکمیت سیاه اسلامی در میهن ماست.
آنچه جانیان اسلامی می کنند ننگ بشریت است و حقارت ما نیز اما حقارتبارتر و ننگ آورتر مردمی هستند که به این جنایتکاران میدان دهند. براستی جوانان ما چه می کنند!؟ آنانی که از میانشان به خون کشیده شده و در بیدادگاههای این حکومت نحس روزگارشان تباه می شود، از یاران و همرزمان جوانان نیستند!؟
براستی آنانی که به نام شورا و نمایندگان موسوی و کروبی این روزها گاه و بیگاه موضع گرفته و فراخوان می دادند کجا رفتند!؟ خفقان کنونی را چه باید تعبیر کرد!؟ آیا باز هم  آن بی غیرتی ِ از نوع خاتمی خندان را بنمایش می گذارید!؟
آنچه که جانیان حکومت اسلامی و برون آمدگانِ از درون همین حکومت خونبار می کنند، بخودشان است اما جوانان ما چه می کنند!؟ آیا تسلیم طلبی و بی عملی از این رسوا تر!؟ چرا میدانهای شهر از رزم دلیرانه شما در سکوت جهنمی حکومت اسلامی شور نمی آفریند!
مرگ و زندگی جنایتکاران اسلامی بدست شما جوانان است! چه می کنید!؟
واقعیت این است که اگر باید جامعه ای آزاد و انسانی داشته باشیم باید هم برای ساختن آن به پا خیزیم و هم بدانیم کجا می رویم و چه می خواهیم و چه نمی خواهیم. از یک سو با حاکمیتی سراپا لمپن روبروییم که کشورمان را به دست مشتی قاتل و دزد و جنایتکار داده است و از سوی دیگر در چالش و جدال با چنین حاکمیتی، با کسانی پیش می رویم که هیچگاه ظرفیت و توانایی و شناسه های لازم برای رسیدن به جامعه ای بالنده و آزاد را نداشته اند.
و در این همراهی های خونبار درد زمانی کاراتر می شود، می بینیم که اینهمه بخون نشستن چگونه در سکوت بسیارانی، می رود تا همچون قتلهای زنجیره ای و کشتار زندانیان بی دفاع سیاسی در قتلگاههای اوین ِ وطن، در بایگانی ذهن جامعه جا بگیرد و به فریادهای سوگواره ای هر از گاه سر برون آورد.
براستی جامعه ای که خونخواهی و دادخواهی خود را نادیده انگارد، هیچگاه قادر به زیستن انسانی و آزاد نخواهد بود. و ما در چنین مسیری افتاده ام چنانکه قاتلان حاکم بر ما و سرزمین ما، تیغ جنایت بیشتر و سرکوب بیشتر و قتل و خفقان گورستانی شان را تیزتر می کنند
جوانان ما چه می کنند!؟
دانشجویان ما چه می کنند!؟
خیل عظیم بیکاران، تهیدستان، به خون نشستگان چه می کنند!؟
چرا داد نمی خواهیم!؟
ترانه موسوی دختر همه ی ما ایرانیان بود که بدست همین جنایتکاران حاکم شکنجه و تجاوز و سوزانده شد! دادخواهی کنیم!
کهریزکها هنوز بیدادهای حکومت جهل و جنایت اسلامی را در گوش جان همه ی ما فریاد می کنند! اوینهای دیارمان هنوز قتلگاههای بهترین فرزندان میهن مایند.
دزدیهای و غارتها تا بدانجا رسیده است که بحث میلیون و میلیارد نیست! این جانیان همه ی وطن را به تاراج می دهند.
حقارت تا کی!؟
سرکوب و خفقان تا کی!؟
فقر و بیکاری و عقب ماندگی و خرافه تا کی!؟
وجود این جانیان از رهبر قاتلش گرفته تا ابلهانی چون جنتی، مصباح،  یزدی ، آیت الله های نان به نرخ روز خور!، نوچه های بدتر از آنان احمدی نژادها و سرداران شکنجه و غارت...همه و همه نشان ِ مجسم تحقیر و  مایه حقارت ملی ما ایرانیانند
آیا جوانان ما تا این حد اخته شده اند که با پس گردنی این جانیان را بزیر نمی کشند!؟ آیا از صحرانشینان یمنی و لیبیایی و الجزایری کمتریم!؟
جوانان ما باید به جنتی های قاتل نشان دهند که با اسارت موسوی و کروبی، جنبش سبز به اسارت در نمی آید
جوانان ما باید به همه دنیا نشان دهند که این حکومت جنایتکار را نمی خواهند و قاتلان دزد بی همه چیز را بزیر می کشند.
جوانان ما بدانند که میدان آمدنشان زندگی امروز و فردای این مرز و بوم را رقم می زند.
حکومت اسلامی،  ما را و میهن ما را از برداشتن گامهای بالنده در سالهای فروپاشی بلوک شرق باز داشت و معرکه گردانهای اسلام سیاسی امروز با هر گرایش و فلسفه بافی هاشان، ما را از بهره گیری از تحولات خاورمیانه باز می دارند. از همین نگاه است که باید خود، خواسته ها و هدفهای ملی خود را دنبال کرده و بدست آوریم. مبارزات ما هر کشور و رهبر و سیاسی کاری را بدنبال ما می کشاند. ما هستیم که می توانیم هر معادله ی سیاسی مربوط به سرنوشت کشورمان را تغییر دهیم.
برای سرنگونی حکومت اسلامی هر روز، روز اعتراض است. مبارزه تا سرنگونی حکومت اسلامی خواست همه ی ما ایرنیان است.
خامنه ای های صدقه بگیر را با توسری بزیر بکشیم! این ابلهان زبان توسری خوب می فهمند.
تا سرنگونی همه ی این حکومت نکتبار، هر روز روز اعتراض هر روز روز اعتصاب هر روز روز مبارزه با جنایتکاران اسلامی است.
یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ
یا او سر ما به دار سازد آونگ
القصه در این زمانه ی پر نیرنگ
یک کشته بنام به زصد زنده به ننگ

با مهر
گیل آوایی


چهارشنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۹

یک اشاره: آخوندهای با و بی عمامه چشمشان را باز کنند امروز از آن روزهاست - گیل آوایی

امروز جشن با شکوه چهارشنبه سوری است

همه کسانی که هنوز اسلام را یا با بزکهای فیلسوفانه و سفسطه های روشنفکرنمایانه، یا با تعصب کور جاهلانه ی در مغاک ِخویش، به ایرانی و آیینهای باستانی ایرانیان می نگرند، چشمشان را برای چند ساعتی هم که شده خوب باز کنند و بی هراس از کفر و بدعت و گناه و جهنم و خشم ِ الله، به جنب و جوش مردم ما نگاه کنند که با همه ی تبلیغات و سرکوب و زور و خفقان و فتواها و توهین ها به آداب و رسوم و آیینهای ایرانی، کوشیده و می کوشند تا ایرانی را از هویت ملی، تاریخی، نیاکانی شان باز دارند، چگونه مردم ما چهارشنبه سوری را با شور و شوق گرامی می دارند و پر شور تر از هر مراسم اسلامی از هر نوعش ( آنهم  پس از هزار و چهارصد سال!!! تلقین بلاهت و جاهلیت اسلامی!) که بگویید، کوچه ها و خیابانها و شهر و روستا را سرشار از جشن و شادی و پایکوبی و برپایی آتش و پریدن از روی آن می کنند تا یکی از باستانی ترین و پرشکوه ترین آیینهای ملی شان را برپا نمایند.
و این پاسخ به همان یاوه های از مطهری ابله گرفته تا فتوای پدر خوانده ی لُمپن الله های حکومت اسلامی، خامنه ای ِ قاتل  و آیت الله های مفتخوری که نمک خورده و نمکدان می شکنند، است که مردم را از برپایی جشن چهارشنبه سوری باز داشته اند.
آیا ذره ای صداقت در شما هست که بخواهید واقعیت را درک کنید و به ایرانی و باورهای نیاکانی شان احترام بگذارید!؟
آیا ذره ای صداقت در شما هست که فرهنگ قهقرایی و خرافه مستانه اسلامی را ابلهانه نچسبیده و ارزشهای بهتر از خودتان را بفهمید!؟
یادتان باشد  که از همین مردم ارتزاق کرده و می کنید و در کمترین چشمداشت از شمایان این است که به باورها و آیینها و میراثهای نیاکانی این مرز و بوم احترام بگذارید!
شاید یکبار، تاکید می کنم شاید یک بار هم که شده به غیر از خود توهین و ناسزا روا ندارید و مرگ بادا نگویید! اگر چه مرگ و نفرت و انتقام اساس باورهای شماست در عین رستگاری ریاکارانه و تقوای ریاکارانه و رحم و بخشش و مهربانی موهومی که شکنجه و تجاوز و خونین ترین مجازاتها و سرکوبها از آن بر سر مردم آوار کرده اید، و یک از هزار آنچه ادعا داشته اید، هیچگاه در واقعیت کرداریتان نبوده است! گواه این گفتار حکومت اسلامی است که با سه دهه از حاکمیتش، آیینه ی تمام نمای آن است.
 این عکسها از اینترنت برگرفته شده اند.

پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...