دوشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۸

بازانتشار: ما، حکومتهای استبدادی و غرب - گیل آوایی


دوشنبه، ۱۸شهریور ۱۳۹۲
غرب از یک سو خواهان دمکراتیزه شدنِ واقعی در خاورمیانه نیست، از سوی دیگر نمی خواهد با بحرانهای غیر قابل مهار در منطقه روبرو باشد. و با همین تضاد در موضع گیریهای رسانه ای/ پوپولیستی و برخوردهای عملی با آنچه در خاورمیانه می گذرد، گاه به نعل و گاه به میخ می زند. نماد چنین سیاستهایی را می توان بخوبی در رابطۀ غرب با جمهوری اسلامی و اصولا نیروهای اسلام سیاسی در منطقه دید. یکی از برجسته ترین نمونه ها که می رود تا مبناء و پایه ای در برخوردهای حکومتهای تبهکار استبدادیِ نه تنها در منطقه که در جهان شود، نمونۀ جمهوری اسلامی با غرب است. غرب از یک سو مایل نیست حکومتی ملی و دمکرات در ایران پا بگیرد و از سوی دیگر نمی خواهد با بحرانهای غیر قابلِ مهارِ جمهوری اسلامی روبرو شود. و جمهوری اسلامی با درک چنین خصلت و درونمایه ای از برخورد غرب، تا کنون مانند بندبازی ماهر، در برخورد باغرب عمل کرده است. غرب بجای پشتیبانی از نیروهای ملی و دمکرات ایرانی و پافشاری روی آزادی های اساسی و حقوق انسانی در ایران همواره چنین اصول پایه ای و تاثیر گذار را وسیله ای حاشیه ای برای معامله با جمهوری اسلامی که دوام و بقاء این حکومت را در پی داشته، بکار گرفته است. با چنین برنامه و موضع گیریهای استراتژیکِ غرب در منطقه و نیز رویارویی حکومتهای استبدادی با آن، عملا به حاشیه راندنِ نیروهای ملی و دمکرات در رویدادهای سیاسیِ منطقه انجامیده است. امروزه نیروهای مترقی در کشورهای منطقه نقشی حاشیه ای و گاه وسیله ای در دست غرب برای مقطعی گریز از بزنگاه رویدادهای مغایر با منافع غرب، دارد. چنین نقشی را زمانی می توان کارا و در جهت منافع مردم در این کشورها ارزیابی کرد که خودِ مردم در پشتیبانی و همسویی و همراهی، از و با، این نیروها عمل کنند. تمامیِ این معادلات را مردم می توانند تغییر دهند. شوربختانه یکی از بزرگترین موانع در برآیندی مترقی و انسانی از دلِ مبارزات سیاسی در منطقه، نیروهای اسلام سیاسی هستند که عملا مردم را در جهل و ناآگاهی و باورداشتهای خرافه ای نگه داشته و دنبال خود می کشانند. این نیروها در نهایت مبارزاتشان به نقطه ای می رسند که از حل ساده ترین معضل اجتماعی/اقتصادی/صنعتی/فرهنگی ی این زمانی مردم عاجز بوده و به نوعی مزدورِ بی مزدِ کشورهای سلطه گر و استثمارگر  می شوند.
در این کارزارِ سرنوشت ساز، ایران در منطقه از ویژگیهای خاصی برخوردار است. کشوری ست که بیشترین مبارزه برای دمکراسی را دارد. بیشترین درونمایه های فرهنگی/علمی/این زمانی را دارد. از همین نگاه است که ایرانخواهی و ایرانی گری، در یک کلام تمرکزی با اصلیت ملی ایرانی می تواند محور اصلی برای مبارزه با جمهوری اسلامی از یک سو و سیاستهای ریاکارانۀ غرب در رویدادهای سیاسی ایران باشد. ما ایرانیان هیچ راهی جز تکیه به خواستگاههای ملی و نیروهای سیاسی ملی مستقل نداریم.  با چنین محوری می توانیم مبارزه و سیاستی تهاجمی در رویارویی با جمهوری اسلامی داشته باشیم.

پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...