تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه
تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار
مافیایی و گرفتار آمدن در ریاکاری ها و مهره عوض کردنهای درونِ همین حکومت
جنایتکار است.
جابجایی های درون
این حکومت، تاکتیکِ الک دولکی این حکومت الله بختکی ست که تا کنون از سردار
چاپندگی به تدارکاتچیِ خندان و از تدارکاتچیِ خندان به هالۀ نور، وصد البته
سرکوبیهای خونبار، به عمرِ سی و چهارساله رسیده است. تازمانیکه نیروها با درونمایه
و هدفِ سرنگونی این حکومت نباشند و گزینش تاکتیکهای سیاسی در برخورد با این حکومت
به بهانۀ پراگماتیسم بیمارگونه و توجیه واقع نگری، از سردار چاپندگی به سید خندان
و از سید خندان به هالۀ نور، این شاخ به آن شاخ پریدن باشد، هم خود را فریفته ایم
و هم در چنبره ریاکارانۀ مشتی هیولای مافیایی دست و پا می زنیم.
هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی در جهت تامین منافع
ملی و زندگی انسانی مردم نیست و نخواهد بود. فقط و فقط درگیری زیرمجموعه های
مافیای هیولاهای اسلامی بر سر بسط یا حفظ نفوذ و قدرت و منافعشان است که در دایرۀ
بسته ای بنام ولایت فقیه عمل می کنند. نه دوران طلایی امامشان، نه حفظ نظام و
مزخرفات دیگری از این دست؛ راه به یک زندگی انسانی و شایستۀ انسان امروز ایرانی می
برد.
هوچی گریها و سیاهی لشکر راه اندازیها از سوی
زیرمجموعه های حکومت اسلامی بازتاب دهندۀ گرایش یا خواست جامعۀ ایران در حمایت از
این حکومت نیست. و صد البته برپایی چنین معرکه هایی نشان از ثبات و اقتدار این
حکومت نیست. حکومتی که از یک نویسنده وبلاگ می ترسد، از یک وکیل و گذارِ محاکماتی
می ترسد، حکومتی که کوچکترین صدای انتقاد را برنمی تابد؛ نه تنها یک حکومت با ثبات
و مقتدر نیست بلکه در کابوس سرنگونی خویش دست و پا می زند. و انتخابات زمانی به
معنی راستین انتخابات است که احزاب سیاسی و شخصیتهای سیاسی ی بیرون از حکومت در آن
آزادانه بتوانند شرکت کنند. این حکومت حتی از منتفدان درون خود نیز می هراسد تا چه
رسد به انتخابات ریاست و وکالت!. حکومت اسلامی با کوچکترین فضای باز سیاسی، در هم
خواهد ریخت. این حکومت نه ظرفیت انتخابات را دارد و نه در چارچوبِ چنین معیارهایی
می گنجد.
از این نگاه است که هیچ انتخاباتی در حکومت
اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد و با چنین ساختار
مافیایی، اصولا هیچ تحول و دگرگونی ای در مسیر بالندگی و منافع مردم امکانپذیر
نیست مگر همۀ این حکومت سرنگون شود.
حکومت اسلامی از یک سو با ضرورتهای این زمانی و
این جهانیِ ایران همخوانی ندارد و از سوی دیگر توان و ظرفیتهای لازمِ مدیریتی
جامعه بویژه امروزِ ایران را ندارد. این حکومت با یک روند دگردیسانه، در یک چرخه
تکرار از جنایت و ریاکاری و خرافه و توهم و بحرانهای ناشی از آن، دست و پا می زند.
بیرون آمدن از این روند دگردیسی و چرخه تکرار با چنین ساختار مافیایی تنیده شده در
هم و پیوندِ با هم، امکان پذیر نیست. نه خود را بفریبیم نه دیگران را بفریبانیم. با
همه این حکومت بعنوان یک مجموعۀ نابجا و ناروا و انسانکش، برخورد کنیم و در دام
ریاکاریهای نوچه عوض کن، توهم بار نکنیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر