شنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۹۵

یک عقاب می تواند تا حدِ یک مرغ خانگی سقوط کند اما یک مرغ خانگی هیچگاه نمی تواند تا حدِ یک عقاب صعود کند- گیل آوایی



یک گفتاوری از لنین هست که می گوید یک عقاب می تواند تا حدِ یک مرغ خانگی سقوط کند اما یک مرغ خانگی هیچگاه نمی تواند تا حدِ یک عقاب صعود کند
و اما چرایی این گفتاوری از آن جهت است که گاه کاریکاتور یا حتی گزارشها و عکس/گزارشهایی از ایران آورده می شود که نشان از خرافه پرستی، مرگ پرستی، بی تفاوتی و.... تودۀ مردم نسبت به مسائل و مقولات پایه ای و اساسی در جامعه از جمله فقر، بیکاری، اعتیاد، فحشا، خفقان، سرکوب، شکنجه، قتل، ترور، زندانها و بیدادگریهای حکومت، دارد.
اینگونه گزارشها و حتی تاکیدها بر آنچه تودۀ مردم برخورد می کنند هیچ چیز نیست جز مخدوش کردن مبارزه و ایستادگی  جامعه در برابر همۀ نارواییهایی که در بالا نام برده ام!.
واقعیتِ مبارزه برای یک جامعه انسانی، مبارزه علیه نابرابری، بیداد، آزادی و حقوق انسانی در هر جامعه ای نه توده های آن بلکه پیشروان و کسانی اند  که از میان همان توده ها  در برابر حکومت می ایستند. همینها هستند که وجدان، مسئولیت و بستر اصلی مبارزه را می نمایانند. توده ها هیچگاه در حدِ این افراد جامعۀ خود نبوده  و نیستند. ( همیشۀ روزگار از جمله همین سالهای حکومت مافیای روحانیت در ایران، توده ها، ابزارِ قدرتِ روحانیت و حتی ضامن بقای روحانیت در جامعه بوده اند. بخاطر همین توده ها در طول تاریخ به روحانیت باج داده شده تا یا با حاکمیت همراه باشند یا توده ها را در مقاطع خاص سیاسی مهار کنند. در گذارهای مختلف چنین باجهایی حتی توسط نیروهای مترقیِ جامعه به روحانیت داده شده است.)
استفاده یا حتی فرافکنیِ گزارش/عکسها و کاریکاتورها و... نمونه هایی از این دست برای تمسخرِ مبارزه و بیان یک تاکید که جامعه عقب افتاده است و بالندگی و زایاییِ بالنده ندارد، اگر آگاهانه باشد، برای ناامیدی از مبارزه و مایوس کردن جامعه در همراهی با پیشروان و برجستگان و همانهایی ست که وجدان، مسئولیت و بستر اصلی مبارزه را می نمایانند.
چنین برخوردهایی، عامیانه چه آگاهانه چه ناآگاهانه، همراهی با حکومتِ مافیایی روحانیت، همسویی با دستگاه تبلیغاتی حکومت، و در یک کلام تمسخر و تحقیر جامعه است تا از مبارزه برای رهایی از فساد، اختلاس، دزدی، فقر، بیکاری، اعتیاد، فحشا، خفقان، سرکوب، شکنجه، قتل، ترور، زندانها و بیدادگریهای حکومت مایوس شود.
یادمان باشد که خاورانها، اوینها، قتلها، ترورها و بیدادگاههای پنهان و آشکارِ سرزمین بلازدۀ ما گواه روشن یک مبارزۀ پیگیر با حاکمیت جهل و سرکوب و خفقان و فاسدِ مافیای روحانیت ایران است. همین حاکمیت پس از سی و هفت سال حکومت بر جامعه، نه تنها مشروعیت باخته، بلکه هنوز در کابوس سرنگونی بسر می برد و از سایۀ خود هم وحشت دارد. برخوردِ جنایتکارانۀ جمهوری اسلامی با ساده ترین اعتراض، گواه روشنِ این ادعاست!
در برخوردها و فرافکنی ها و برخوردهای جمعی، مسئولانه و آگاهانه برخورد کنیم.

با مهر
گیل آوایی

جمعه، خرداد ۲۱، ۱۳۹۵

یک پیشنهاد: یادمانِ یادگاران، جایی در ایران برای نویسندگان/شاعران/هنرمندان ایرانیِ درگذشته در غربت - گیل آوایی

دو روز پیش پیشنهادی را در سایت هنر و ادبیات پرس لیت مطرح کردم از این قرار که جایی( هر جایی از جنگل گرفته تا کویر لوت، از کرانۀ خلیج فارس تا دریای کاسپی) را برای یادمانِ نویسندگان، شاعران و هنرمندان ایرانی که دور از میهن و در غربت درگذشته اند، اختصاص یابد. در چنین جایی با نام نویسنده/شاعر/هنرمند ایرانیِ مورد نظر یک درخت به یادگار کاشته شود.
چنین جایی می تواند محلی برای برای مراسم  یادبود/سالگرد و گرامیداشت نویسنده/شاعر/هنرمند ایرانی از سوی خویشان، دوستان، یاران آشنا، همه ساله برگزار شود.
روی سخن در اینجا بیشتر با کانون نویسندگان ایران و سپس فرهیختگان و تلاشگران فرهنگی و حقوق انسانی در داخل ایران است.
منظور از نویسندگان، شاعران و هنرمندان، آنانی هستند که پس از کوچ، گریز، ترک میهن خود به ایران بازنگشته اند.
خواهش می کنم این پیشنهاد را به هر راهی که ممکن است به آگاهی همگان برسانید تا شاید به آنانی که می توانند، آستین بالا زنند!

با مهر و احترام
گیل آوایی
بهرام شید ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۷ ژوئن ۲۰۱۶
هلند

جمعه، خرداد ۱۴، ۱۳۹۵

روحانیت شیعه اگر ذره ای تقوا و شرافت انسانی دارند این لباس خون آلود را دور می ریزند - گیل آوایی

براستی باید به هزار باره در گوش این حضرات فریاد کرد که ما را بخیر تو امید نیست شر مرسان!!! چگونه است که اینهمه بی عدالتی و جنایت و غارت و تجاوز و شکنجه و فقر و فحشا ء تهیدستان برای گذران زندگی را می بینید و سقوط اخلاق و استفاده ابزاری از دین و اصول و سنت تان را می بینید اما باز در همان لباس و هیبت شومتان سر راست می کنید از این دین سراپا خیانت و جهل و خرافه دم می زنید!؟ ( از این عریان تر که حتی روحانیت  در هیچ دوره ای چنین آشکار جاکشی نکرده اند که در حکومت اسلامی می کنند!!! قصد اهانت نیست بلکه تاکید واقعیتی است که در جای جای حاکمیت اسلامی جریان دارد!)
چگونه است که بیش از سه دهه جنایت در این آب و خاک را با حاکمیت خونبار اسلامی تان می بینید و باز در همان عمامه و عبا و بقول خودتان لباس پیغمبرتان از دین و تقوا می گویید!؟
چشمتان را چگونه به جنایت و غارت و سیه روزی مردم می بندید و نماز اقامه می کنید و صلات همین دین جهنمی را برپا می کنید!؟
مرده شورتان ببرد با این فرهنگ گندی که به جامعه داده اید! نفرت بر شما که چنین حکومتی را به ایران تحمیل کردید! نفرین و ننگ بر شما که از دینتان چنین خون آشامی ساختید تا دار و ندار یک ملت و مملکت را بباد  دهند!
چرا عمامه از سر بر نمی گیرید و وا اسلام سر نمی دهید!؟ چرا در مغاک جهل و جنایت به نواله گردن می نهید و اینهمه جنایت اسلام را بر می تابید!؟
مگر نه اینکه شماخود را پایداران این دین و سنت می دانید!؟ مگر نه اینکه بسیارانی از شما در هیبت عمامه های سیاه خود را از فرزندان پیغمبر می دانید و اسلام را محک و معیار و مفسرید!؟
چرا به خیابانها نمی ریزید و از این همه بی عدالتی و جنایت فریاد نمی کنید!؟ آیا دختر و زن و فرزندانتان از آنانی که به ناحق بر سر دار شدند و توسط همین حکومت اسلامی تجاوز و بخون کشیده شدند، عزیز ترند!؟ آیا به زنان و دخترانتان در بیوت شمایان آشکارا تجاوز جمعی می کردند! چنین گردن می نهادید که اکنون نهاده اید!؟
مگر شما از این مردم و این مملکت ارتزاق نمی کنید!؟ مگر این دین و سنت و آیین اسلامی تان را برای همین مردم نمی خواهید!؟ این چه جهنمی است که اسلام در ایران برپا کرده است!؟ ملت ایران تاوان کدام  مهربانی و اعتماد به شما را می دهد!؟ ننگ از این بدتر!؟ بی عدالتی از این آشکارتر!؟ تجاوز و قتل و شکنجه و زندان از این هم عریان تر!؟
همه این سیه روزی را حکومت اسلامی بر سر مردم آوار کرده است! حکومت اسلامی ای که در راس آن یک آیت الله خون آشام نشسته و هرچه قاتل و جنایتکار و شکنجه گر و دزد را میدان داده و به جان مردم انداخته است! همه شان از قرآن و اسلام و پیغمبرتان می گویند و بر همان پایه چنین جنایتهایی را بر سر این مردم و مملکت خراب کرده اند!
چه شد آن نعره های شوم تان بر سر هر منبر و مناره و مسجد!؟ چه شد آن سینه چاک کردنهای وا اسلامای از گم شدن خلخال زنی نصارا! چه  شد آن عربده های عدل علی و مساوات و برابری و بخشش اسلام تان! چه شده آن ادعاهای دهن چاک کن هزار و چهارصد ساله تان که این همه جنایت در حضور شما و با تکیه به اسلام و سنت شما در این ممکت رخ می دهد و مثل موش در سوراختان رفته اید و از همین مردم ارتزاق می کنید!؟
شرم آور نیست!؟
آیا در دین و باور و قرآن و سنت تان شرم معنا دارد!؟ غیرت معنا دارد!؟ تقوا معنا  دارد!؟ رستگاری معنا دارید!؟ با این همه جنایت و غارت و فحشا و دین فروشی اسلامی در حکومت اسلامی، چه می کنید!؟ این است آن تقوا!؟ این است  آن غیرت!؟ این  است آن  ایستادگی در مقابل ظلم و استبداد!!!؟؟؟؟
فرزندان مردم به ناحق اعدام می شوند! مشتی لُمپن الله به جان مردم افتاده اند و حکم قضایی صادر می کند و د ر هر گوشه از این سرزمین  دارها و بیدادگاهها و زندانها بر پا شده! اینهمه از اسلام و حکومت اسلامی تان است!
گفتن و هر از گاهی به نعل و به میخ زدن هیچ دردی از زخمهای مردم را دوا نمی کند. حکومت اسلامی به جنایتش مشغول و سیه روزی مردم بدتر از هر روزشان است. بخودتان بیایید حداقل از نان و نمکی که از این مردم و از این مملکت می خورید و شرم نمی کنید! از آنهمه ادعاهای قسط و عدل و اسلامتان که مدعی آن بوده اید، شرم کنید!
ذره ای شهامت
ذره ای شرافت
ذره ای تقوا
ذره ای ناموس و غیرت و پایمردی در وانفسای نفسگیری که حکومت اسلامی بر سر مردم آوار کرده است!
دیر یا زود حساب این حکومت خون آشام را خواهیم رسید! اما شما با اینهمه ادعاهای دهن پرکن تقوا و رستگاری و ناموس و غیرت شرم کنید که اگر اسلام این نیست! به میدان آیید و از اسلامتان دفاع کنید! دفاع از مردم پیشکشتان!


گیل آوایی


Thursday, July 07, 2011

پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...