آذرماه 1390
از پی اینهمه جنایتی که بر یک ملت و یک کشور می رود، آیا جای تردیدی باقی می گذارد که از دلِ اسلامِ هزار تناقضِ سراپا نفرت وُ انتقام وُ خرافه، حکومتی چنین هولناک سر برآورده است!؟
آیا با همه ی جنایتهای رفته بر یک ملت که دار و ندارش را به تاراج برده اند، تردیدی باقی می نهد که حکومت مافیا ولایت وقیح، برایند همان اراجیف قسط وُ عدل وُ علی وُ حسین وُ محمد است!؟
آیا این همان غربالِ هزاران بار زوزه کشیده شده ی آخوندها نیست که انقلاب اسلامی زیردستان را فرادست و فرادستان را زیردست می کند!؟ و چنان رحمان و رحیم بودن اسلام و فرهنگ رحمت الهی این خرافه فروشان، به این جا می رسد که مشتی لُمپنِ بی ریشه به ناموس و حیثیت و هست و نیست یک ملت و یک کشور چنگ می اندازد و به اینجایی می انجامد که ولایت وقیح اش حتی برای خدایشان هم تره خرد نمی کند!؟ و پیغمبرشان باید روی دست همین ولایت وقیح که ریاکارانه برای تطهیر اسلامشان به رهبر نظام تبدیل می شود، آب بریزد!؟
جنایتها تا کجا باید باشد!؟ خیانتها تا کجا باید باشد!؟ نابرابری و دزدی و غارت و تجاوز و قتل و دزدی و ناامنی تا کجا باید باشد تا بر این واقعیت خونبار رسیده باشند این حضرات که کلی گوییهای دهن پرکنِ قرنها ریاکاری به اینجایی می رسد که حتی زن و بچه و ناموس خودشان هم در امان نیستند!
رهبر شیعیان جهانشان در نجف خفقان می گیرد و یک آه بر نمی آورد در همسویی با اشک و فقر و بیدادی که به مردم می رود و شاهد ترکتازی اسلام خون و نفرت و جنایت بر ایران و ایرانی می شود! وقاحت از این آشکارتر!؟ آیت الله های شیعه، چشمهاشان را باز کنند خودشان را کبک وار سر بزیر برف نبرند! خوب ببینند تناقض های وحشتناکی که از همین دین نفرت بار برآمده است. آیت الهی نفی می کند، آیت الهی تایید می کند، آیت الهی نمک می خورد و نمک دان می کشند، آیت الهی چشم بر جنایت دور و برش می بندد و به اراجیفی برای کشورهای دیگر دهن باز می کند، ایت الهی فتوای قتل می دهد، آیت الهی اما و اگر و شاید می گوید!. اینها همه درونمایه ی یک شیوه صلواتی و الله بختکی ی حکومتی ست که از آن سر برآورده و بیش از سه دهه خون مردم را شیشه کرده است. اینها جنایتباری خون آشامانه ی دین است وقتی به قدرت می رسد و اینهمه ناتوانی دین است در پاسخ گویی به هزار مشکل اقتصادی/اجتماعی/علمی/فرهنگی ی یک جامعه انسانی در روزگار کنون! و نقطه ی آغاز اینهمه جنایت و غارت رفته بر ایران و ایرانی، عربده های ریاکارانه و مردم فریبانه ی سالهای پیشین در مسجد و منبر است که کافی ها و مطهری ها و شریعتی ها و......آتش آن را روشن کردند و به اینجایی انجامیده است که جهل و جنایت و بی عدالتی و لمپنیسم هار و خشونت و نفرت، همه ی مملکت را گرفته است. آخوند، ریشه ی همه ی این شرایط متعفنِ اسلامی ست که بر سر ایران و ایرانی بنام حکومت اسلامی، آوار شده است. وای که چه خونهای پاکی نریختند! وای که چه جانهای شیفته ای در دل خاک نکردند! وای که بنام زهرا و علی و حسین و محمد چه تجاوزها، چه شکنجه ها، چه غارتها که نکردند!
آیت الله ها چشمشان را باز کنند این حکومت آتش آن خرافه فکنی ها و آن موعظه ها و آن منبررفتنهای قرنها بلاهت عوام فریبانه شان است که هم از کیسه خوردند و هم از آخور و سرانجام به قدرتی دست یافته اند که نفرت و بیزاری از همه ی دین و ایمانشان می بارد.
تجاوز با فتوا، قتل با فتوا، دزدی با فتوا، اسارت با فتوا، شکنجه با ایه های قرآنشان بدست سربازان صاحب زمانشان! اینها را دیدند و فتوا دادند و به امر به معروف و نهی از منکر به سبک خودشان بسنده کردند و جا نماز آب کشیدند.
این حضرات چرا عمامه از سر نمی گیرند!؟ این حضرات چرا در کوچه خیابانهای شهر پابرهنه وا اسلاما سر نمی دهند!؟ جهاد این حضرات چه شد!؟ فتوای ستیز با حکومت اسلامی جنایتکاران چه شد!؟ چرا این حضرات در این سیه روزی ی ملت و مملکت به خود ارضائی ی اسلامی بسنده می کنند!؟
حکومت اسلامی یک روزش بدون جنایت نبوده است. حکومت اسلامی یک روزش بدون غارت و خیانت و دزدی نبوده است. حکومت اسلامی یک روزش بدون حق کشی و ناحق ستایی نگذشته است. حکومت اسلامی تا مغز استخوان به ریاکاری و جنایت و خون عزیزترین فرزندان این آب و خاک آغشته است! مرده شور این اسلام را ببرد. نفرت به این دین سراپا جنایت. بیزاری بر این باور خونبار. ما از اعتماد و باور به شما آیت الله ها به این تباهی و سیاهی و خونباری نشسته ایم. یک روزمان بی اشک و آه و درد نمی گذرد. یک روزمان بی جنایت و غارت شدگی نمی گذرد. روزگاری که این حکومت اسلامی تان بر سر ما آورده، در تاریخ یکی از سیاهکارترین ها، از خونبارترین ها از ریاکارترینهاست. از ما خورده اید و ما را بخون نشاندید.
این حکومت نماد تمام عیار فرهنگ قهقرایی ی آخوندی و وقاحت اسلامی ست. در هیچ مقطع تاریخی، به نسبت آگاهی و پیشرفت علم و دانش، چنین حکومت انسانسوزی به جان مردم خودش نیافتاده است. اینهمه غارت آشکار، اینهمه قتل آشکار، اینهمه ریاکاری، اینهمه دروغ، اینهمه بلبشویی های قضایی و حق کشی های پی در پی، آیا یک از هزار بار گفته ی شماها حضرات نیست که خلخال زنی نصارا اگر گم می شد حضرت علی تان چه و چه می کرد!؟ آیا اینهمه غارت از دارایی مردم بخون نشسته، یک از هزار بار گفته شما نمی شود که حکومت عدل علی تان چنان با بیت المال می کرد و چه و چه!؟ وقاحت تا کجا!؟
اینهمه فحشا از فقر، اینهمه اعتیاد از بیکاری و بی آیندگی، اینهمه مرگ، اینهمه خشونت، اینهمه به فلاکت نشستن! نهادینه ی حکومت اسلامی شماست! این حکومت نه تنها این دنیای تان که آن دنیای چنین و چنانتان را به گند کشیده است.
اسلا متان اسباب شکنجه و قتل و ریاکاری ست. اسلام تان چنین سیاهکار و ریاکار و قاتل و جانی را بر تابیده است و به جان و مال و ناموس مردم می تازد! وای بر شما. نفرت بر الله تان که چنین حکومتی را با قرنها بلاهت و خرافه به جان مردم و کشورمان انداختید. ننگ بر دین شما که در چنین روزگاری بجای پیشرفت و ترقی و سازندگی وطنمان، به چنان قهقرایی کشیده شدیم که دانشجوی المپیاد ما در زندان و مرثیه خوان و آخوند مفتخورتان آزادانه ترک تازی می کند. مملکت را در چین روزگار سرنوشت سازی به جهل و خرافه و تباهی نشاندید!
از همان آغاز گفتیم و کشتید مارا، از همان آغاز فریاد کردیم، خاورانها ساختید از بهترین فرزندان این اب و خاک! تاختید و کشتید و بردید و رسیدید به اینجایی که دیگر هیچ کس به هیچ کس رحم نمی کند. نه خدایی نه دینی نه امامی نه پیغمبری! همه را به گند کشیدید!
اسلامتان در حکومت اسلامی تان چه پاسخی به فرزند گرسنه ای دارد که پدر را به دار آویختید! اسلام شما چه پاسخی به مادر تهیدستی دارد که تن به حراج می نهد تا نان به فرزند دهد! اسلام شما چه پاسخی به اینهمه بیدادی دارد که در بیدادگاههای شما بدست جنایتکاران دست آموز شما جریان دارد.
از نگاه این قلم همه ی شما در تک تک جنایتی که در وطن من روی داده و می دهد، سهیمید! از نگاه این قلم هر شلاقی که به حکم هر عاملی از حکومت اسلامی بر تن هر ایرانی آوار شود، به حساب اسلام شما، به حساب الله شما، به حساب پیغمبر شما، به حساب همه ی آن عربده های منبرانه ی شماست. همه ی این فقر و فساد و بیکاری و بی آیندگی و بی عدالتی های هولناک در زندانهای آشکار و نهان حکومت اسلامی به حساب شما و دین شما ست. خون تک تک بی گناهانی که در این حکومت جهل و جنایت اسلامی بزمین ریخته شده دامن شما و دینتان را می گیرد!
خون بی گناهان دامنگیر است!
خودتان را به کدام بلاهت وقیحانه زده اید که در نمی یابید نامه نوشتن به قاتلان و شکایت از قتل چه معنا دارد!؟ خودتان را به کدام بلاهت هولناک زده اید که با رهبر مافیای ولایت وقیح برخورد نمی کنید. خامنه ای چرا در اعتراضهای شمانیست!؟ آیت الله های فاسدی که این جهنم را بر مردم ما تحمیل کرده اند، چرا بطور مشخص مورد برخورد شما نیست!؟ چرا در مقابل این جانیان به میدان نمی آیید!؟ شهادت در چنین کارزاری نیست!؟ شهید شدن فقط برای همسایه است!؟ از چه می ترسید!؟ شما که ادعای ترس فقط از خدا دارید چرا از این جانیان می هراسید!؟ چرا اخته شده اید!؟
این حکومت محصول قرنها بلاهت شما عمامه بسرهاییست که از کیسه و سفره ی همین مردم ارتزاق کرده اید و خمس و ذکات و سهم امام و کوفت و زهر مار گرفتید و گردن کلفت کردید! اینک به یک از هزار عربده کشیدنهای مسجد و منبرتان عمل کنید! یک بار هم شده بدور از ریاکاری به میدان بیاید!؟ آیا چنین صداقتی در شما هست!؟
زمان به در گفتن وُدیوار شنیدن گذشته است! آب از سر همه گذشته است. گندی که اسلامتان با حکومتی اسلامی تان زده است! رسوا تر از آن است که با چنین شیوه های به نعل و به میخ، درست شود! کار به سلام صلوات درست بشو نیست! امروز میان مردم ما و حکومت اسلامی شما، دریای خون است. اگر براستی با مردمید، از این دریا باید گذشت! ذره ای صداقت گفتار و کردار در شما هست!؟ اگر هست، این گوی و این میدان تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد!
گیل آوایی
9آذرماه 1390
30 نوامبر2011
گیل آوایی
9آذرماه 1390
30 نوامبر2011