آنچه در عراق به دست مسلمانان سنی روی داد جدا از
رویداد وحشیانه در بومیان افغانستان یا 36 سال حاکمیتِ جنایبتار اسلامی در ایران
نیست. همۀ این رویدادها و اصولا بحران آفرینیهای انسانسوزِ نیروهای اسلامی، فریاد
هزار بارۀ این حقیقت است که اسلام باید در حیطۀ فردی/شخصی بماند و به مسجدها محدود
شود. اسلام با قدرت سیاسی هیچ نیست جز جنایت و نفرت و تبعیض و جنگ و جهل و فقر و
ویرانی!
راه برون رفت از بحرانهای ویرانگر اسلامی در
منطقه، نه به دست غرب است نه حتی اسلامی های میانه رو یا بقول ریاکارانه اسلامِ
لیبرال!
حکومت اسلامی در ایران، حزب اسلامی اردوغان( هالۀ
نور ترکیه!) و دیگر نیروهای ریز و درشت اسلامی، همه وُ همه بخشهایی از معمای سیاسی
خاورمیانه اند و هیچکدامشان بخش یا
بخشهایی از راه حل سیاسی و برون رفت از شرایط فاجعه بار کنونی در منطقه نیستند. هر
یک توجیه گرِ حضور دیگری ست. حکومت اسلامی در ایران یکی از برجسته ترین دلایل
وجودی داعش، القاعده، جبهۀ نصر و.... است. فاجعه باریِ شیعیان دست در دست حکومت
اسلامی در عراق، یک پای استراتژی امریکا در بحرانی نگهداشتن و بحران آفرینی در
منطقه بوده و از دل چنین قدرتنمایی های متوهمانۀ شیعیان، داعش سر بر آورده است.
تا زمانی که اسلام به محدودۀ فردی/شخصی و مسجدها
برنگردد و دست از قدرت سیاسی برندارد، بحرانهای فاجعه بار و ویرانگر در هیچ یک از
کشورهای منطقه تمام شدنی نیستند.
نیروهای اسلامی در هر شکل و قالب و تعبیر و
تفسیری، بخشی از مسئله سیاسی در خاورمیانه اند. این نیروها و چهره های اسلامی اگر ذره ای پایبندی به راستکاری، صداقت، انسانیت
و زندگی انسانی دارند دست از سیاست و قدرت سیاسی می کشند! وگرنه فعال ترین و
کاراترین مزدوران بی مزدِ سلطه گران در منطقه عمل کرده و حال و آیندۀ کشورهای
اسلامی را در باتلاق توهمات ابلهانه و
جنایکاراشان بیشتر فرو می برند!
یکی از تاریخی ترین دوران سیاسی نیروهای غیر دینی در
منطقه، همین دوره ای ست که پشت سر می نهیم. مبارزه با فقر و جهل و سلطه و
ریاکاریهای سیاسی کارانِ اخلاق باخته، از مبارزه با روحانیت جاه طلب و نیروهای
اسلامیِ جنایکار، جدا نیست.
سکوت هر
مسلمان با هر شناسه و پایبندی و باور و تعبیر و درکِ اسلامی اش، در برابر حکومتهاو
چهره ها و نیروهای اسلامی در پهنه سیاست منطقه، سهیم بودن در جنایتباری این
حکومتها و چهره ها و نیروهاست.
شرافت و کرامت انسان حکم می کند که در برابر
اسلامِ جنایتبار باید ایستاد و آن را به محدودۀ فردی/شخصی و مسجدها برد. اسلام کور
می کند اما شفا نمی دهد! بلاهت محض است که
با این همه جنایتها و غارتها و زندگی سوزیها باز به این یا آن نیروی اسلامی یا
چهره اسلامی دخیل بست! اسلام در ذات خود نه به کرامت
انسان پایبند است و نه بدیلی انسانی برای جامعۀ امروز انسانی دارد.