بر احوال آن کس بباید گریست[1]!
که هم رأی کروبی وُ موسویست!
چه بودند این دو، نبودند حصر!؟
چه کردند کُشتار و زندان و حسر!؟
مگر این حکومت از اینان نبود!؟
مگر مافیا از همینان نبود!؟
فسادِ کنون از کجا شد پدید!؟
کدام ضجۀ مادران را شنید!؟
یکی خنده بود وُ یکی سبز شد
یکی می بُرید وُ یکی درز شد!
همه سر به یک آخوری داشتند!
همه اصلِ مُلّاخوری داشتند!
خمینی صفت بوده اند جانیان
از اینان شد ایران انیرانیان!
حکومت از اینان شده مافیا
وطن را شده روزگاران سیاه!
بخود آی اینان همه دشمنند!
زگندابِ اسلام نان می خورند!
گرَت ذره ای عشق ایران بُوَد
نبرد با چنین دون وُ پَستان بود