یک پیشنویس تا بعد!
برهوتیست هیاهو زعبث می دارند
مرگلاخی که به هر گام بلا می بارند
راستی مرده و اخلاق به بی اخلاقیست
گند می بارد از این قوم که قرآن زارند
درد ما از خودمان است که بی درمانیم
ور نه چون بود شرف باختگان برکارند!؟
ما اسیرانِ چنان قومِ تبهکارانیم،
که چنین گُرده سوارانه همه سربارند
حوزه ها را بِنِگر، حجره به غارت دارند
بی شرفها همه از مفتخوری پروارند!
غولِ بی شاخ وُ دُمی آیتِ الله ست هنوز
مُرده خوارانه به عمامه، عبا مُردارند
ای دریغا که گرفتارِ سیه کارانیم
"دیو بگریزد از این قوم که قرآن[1]" زارند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر