چهارشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۸

سه تاسیانه


1
می خواهمت
نیستی!

تمی خواهمت
هستی!

هست و نیستی
مثل همین آه وُ
های وُ
بودن!
نبودن!

روزگار بی تو
که رقم زد
که بخت
چونان روزگار خوش کودکی
خیال می زایاند


2
دل به آواز کدام ساز تو بود
که سوز خرمن اینهمه بی تو
سهم ِ من!

3
بیهوده ساز دل کوک می شود
خیال تو سر گریزش نیست

دل چه بی تاب
چنگ می زند!


3

نگاه شوخ تو
باز
بازیگوشی اش گرفته

هست و نیست
در نگاه تو موج می زند

آی بگو
بی تو بدن
چگونه سر کنم!

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...