عوامفریبی غرب و جنایتهای حکومت اسلامی
براستی آدمی وا می ماند از اینهمه دو رویی، ریاکاری و عوام فریبی تو گویی اساس و پایه ی سیاست را جز منافع شخصی و کلان زالوهای مردم، چیز دیگری تشکیل نمی دهد. اخلاق سیاسی به بدترین شکل آن آلوده شده است. یکی از آتشهایی که مرا گیراند بیانیه ی اخیر کاخ سفید که از حکومت اسلامی( قاتل) می خواهد در مورد قتل هاله سحابی( مقتول) تحقیق کند. دو پهلویی این بیانیه از آنجاست که از یک سو حکومت اسلامی را مشروعیت می دهد و از آن می خواهد که در مورد قتلی که خودش مرتکب شده، تحقیق کند و از سوی دیگر گوشه ی چشمی به مردم ایران دارد که نسبت به مبارزه شان با آنان همراه است! و همین برخورد از سوی اروپا هم از دیرباز صورت می گیرفته و می گیرد و هنوز هم در بر همان پاشنه می چرخد
تردیدی نیست که هر کشور خارجی، اصولن جهان نسبت به نیرویی که اپوزوسیون هر کشوری دارد و موجودیتش را بی انکار می کند! برخوردشان را تنظیم می کنند و در ایران بلازده ی ما هم، چنان مرکزیت فراگیر اپوزوسیونی نیست که طرفِ چنین برخوردها و سیاستهای برون مرزی باشد ولی با همه ی این تنگناهای سیاسی ِ ما ایرانیان در مبارزه و سرنگونی حکومت جنایتکار اسلامی، کمینه در کمترین اندازه اخلاق و صداقت سیاسی باید موضع گیری منطقی ای حتی با کمترین حد صداقت توقع داشت. وقتی چنین آشکار! حکومتی می کشد و جنایت می کند، در خواست از آن که نسبت به قتل و جنایتش رسیدگی کند، چه می تواند باشد جز اینکه یکی از آن غیراخلاقی ترین و بی پرنسیپی سیاسی از غرب بویژه امریکا و اروپا را شاهد باشیم.
آنچه که کاخ سفید در مورد قتل هاله سحابی طی بیانیه ای اعلام کرده، برخورد با رویداد یا جنایت ِ تازه ای نیست که بتوان چنین موضع گیری ای را پذیرفت یا توجیه کرد چرا که تا کنون نمونه های جنایت ِ این جانیان آنقدر زیاد و روزمره است که چنین برخوردی از یک کشور قدرتمندی چون آمریکا چیزی جز ریاکاری و عوامفریبی نمی توان دانست.
از نمونه های هولناک ترور در خارج از ایران تا فتلهای زنجیره ای و از قتلهای زندانیان بی دفاع در دهه شصت تا همین جنایتهای پس از افتضاحی که انتخابات در حکومت اسلامی نام دارد که بگذریم، حداقل برخورد حکومت اسلامی به خود شهروندان امریکایی و اروپایی گواه مشخصی بر چنین موضع گیریهای ریاکارانه و عوامفریبانه است. با چنین نمونه ها و تجربه های آشکار، براستی چه می توان گفت که اروپا و امریکا در جنایتهایی که حکومت اسلامی بر سر ما ایرانیان آوار کرده است، سهیمند! مگر می شود یکجا چنان به قلب کشوری رفت و قاتل خرافه مستی را شکار کرد و در جایی دیگر دیکتاتوری را از سوراخ کشید بیرون و بر سر معمرقذافی جنایتکار در لیبی اینچنین خراب شد اما حکومت اسلامی را قاقا به لیلی اش گذاشت که در مورد قتلی که کرده تحقیق کند!؟ اصلن در حکومت اسلامی کسی یا سازمانی یا مسئولی ظرفیت و صلاحیت و بی طرفی ِ لازم برای چنین کاری را دارد!؟ اینهمه نمونهای هولناک قتل و شکنجه و جنایت در این حکومت را خودشان ماست مالی کرده اند! تمامی قوانین و قطعنامه های بین المللی را همین حکومت جنایتکار نادیده گرفته است حتی امضاء خود پای هر کنوانسیون بین المللی زا محترم نمی شمارد! چنین حکومتی چگونه می تواند مورد خطالب دولت یا سیاستمداری باشد که به جنایت خودش رسیدگی کند!؟
چه شوخی ی زشتی و چه ابلهانه برخوردیست این خود به خریت زدن!؟
ساده ترین برخورد صادقانه با اخلاق سیاسی و پرنسیپ انسانی از نگاه برخورد با معضلی در یک کشوری دیگر این می توانست باشد که درخواست تحقیق توسط یک هیئت بی طرف نمود همانکاری که در لبنان با جنایت رفیق حریری شد! چرا چنین برخوردی نشده و نمی شود!؟
چرا برای رسیدگی به جنایتهای تا کنونی حکومت اسلامی، هیئت تحقیق بین المللی تشکیل نشده است!؟
ریگ در کفش کدام دولت و سیاستمدار غرب است که اینهمه عوامفریبانه در مقابل حکومت اسلامی برخورد می کنند!؟
ریگ در کفش کدام دولت و سیاستمدار غرب است که اینهمه عوامفریبانه در مقابل حکومت اسلامی برخورد می کنند!؟
آنچه که از سوی اروپا و امریکا با حکومت اسلامی و جنایتهای این حکومت ِننگین رخ می دهد، یک توهین آشکار به شعور جمعی نه فقط مردم ایران که مردم اروپا و خود ِ آمریکا نیز می باشد!
گیل آوایی
2 جون 2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر