تصور کنید همه ی وزیران و کیلان و رئیسانی که بر سر کارند را هم عوض کنند، چه روی می دهد!؟ باور کنید وضع بدتر می شود که بهتر نمی شود! بجای هر دزد و ریاکار و چاپلوس کنونی، یک نفر دزدتر، ریاکارتر، چاپلوس تر و حتی جانی تر، بجایش می نشانند! مگر تا کنون چنین نکردند!؟
تصور کنید مجلس کنونی را هم از همه ی تحفه های کنونی خالی کنند و بجایشان کسان تازه ای بنشانند، چه اتفاق می افتد!؟ باور کنید وضع بدتر می شود که بهتر نمی شود! اصلن هم به این نیست که رای داده شود یا نشود! بجای هر وکیل ِ ولایت ِ جهل و جنایت، یک نفر چاپلوس تر، یک نفر خائن تر، یک نفر تهی مغزتر بجایش می نشانند! مگر تا کنون چنین نکردند!؟
تصور کنید بجای رئیس قوه قضائیه، یک نفر دیگر بگذارند! باور کنید بتر می شود که بهتر نمی شود، یک نفر جاکش تر از همینی که هست خواهند گذاشت! مگر تا کنون چنین نکرده اند!؟
این شیوه، این برخورد، این ریاکاری، این بلاهت، این مدیریت کیلویی! از همان آغاز حکومت نحس اسلامی بوده است. از همان خمینی ریاکار گرفته تا همین ابله تر و حقیرتر از همه، خامنه ای!
در هر جای این حکومت، در هر بافت این حکومت در هر اصل و اساس این حکومت که بنگری، جز فرو رفتن در باتلاق متعفن تفکر و باورهای خرافی شان، هیچ نیست! جنایت از پی جنایت! ریاکاری از پی ریاکاری! غارت از پی غارت! تا جاییکه امروز غول هولناک ِمافیای تبهکاران اسلامی، ایرانی می کشند وُ ایران می فروشند و الله پاس می دارند! رهبر این حکومت حتی از اداره یک مستراح عاجز است اما بر یک کشور حکم می راند! رئیس قوه قضاییه اش از درک ساده ترین و ابتدایی ترین حقوق انسان عاجز است، بر قوه قضائیه ی یک مملکت ریاست می کند! رئیس مجلسش از درک ساده ترین نیاز جامعه مدنی عاجز است بر پارلمان یک کشور ریاست می کند و رئیس جمهورش بدتر از همه شان! یکی ...تر از دیگری!!!
براستی معیار یک لُمپن! یک ابله! یک عربده کش تهی مغز! چه می تواند باشد جز همینی که هر لحظه در این حکومت لُمپنُ الله ها، شاهدیم!؟
و همین می شود که ریاکاری ستوده می شود! متجاوز پاداش می گیرد! قاتل به ریاست و فقاهت می رسد! آیت الله اش فتوای شکنجه و قتل و تجاوز می دهد! و همه دست در دست هم، بقا و دوام چنین حکومت خونبار را پاس می دارند!
چرایی چنین روندی در حکومت اسلامی، نابجایی و ناروایی ِ این حکومت، بلاهت و فقدان ِصلاحیت وُ مشروعیت در همه ی این حکومت از ساده ترین چهره اش گرفته تا پیچیده ترینش! می باشد. به دیگر سخن این حکومت در زمانی که نباید باشد، هست! در جایی که نباید باشد، هست، کسانی که در جایگاه رهبر، رئیس، وزیر، وکیل قرار گرفته اند، هیچکدامشان نه تخصص، نه دانش، نه درونمایه، نه باور نه حتی ساده ترین شناسه ی لازم برای چنان جایگاهی، که باید داشته باشند، ندارند!
با چنین ناروایی و نابجایی و بلاهت پیشه گان و بی ریشه گان، همین می شود که همه ی ما از آن به تعفن قهقرا و خرافه کشیده شده و می شویم . هر روز هم بدتر می شود! هر روز هم روزگار ما سیاه تر از هر زمان دیگری می شود. هر روز حسرت دیروزمان باید باشد هر روز باید جنایتها و ناهنجاریهای هولناک را در زندگی روزمره خود شاهد باشیم.
وقتی لمپن ِ عربده کش در راس یک حکومت قرار می گیرد، چه می تواند غیر از اینی باشد که هست! ابله تر از خود، جانی تر از خود، خرافه مست تر از خود را بکار می گیرد! طوری شده که در طول تاریخ ِهمین اسلام ِ سراپا جهل و جنایت! روحانیتش تا این حد اخته نشده بودند که در این دوره از حاکمیت خودشان! شده اند! وقتی چنین خاکی بر سر خودشان بریزند! دیگران تکلیفشان معلوم است!
از وزیرش گرفته تا رئیس و نماینده و همه و همه نشان ِحقارت و توهین به یک ملت و یک سرزمین است!
تمامی این سه دهه حکومت اسلامی با همه خونباری اش مثل کابوسی می ماند که هنوز هم باور کردن ِ اینکه چنین حکومت در این زمان و در این مکان باشد! دشوار است!
با همه ی این سیاهی ها و تباهی ها و روزگار اهریمنی ای که حکومت خونبار اسلامی به ایران و ایرانی تحمیل کرده است! یک نکته را هیچگاه فراموش نکنیم که ایران میراث نیاکان ماست و ما وارثان اصلی این آب و خاکیم! زدودن پلیدی و نمادهای اهریمنی از چهره میهنمان پیش و بیش از هر کس و هر نیرویی، نه تنها بر عهده ی ما که وظیفه ی همه ماست.
با مهر
گیل آوایی
21 جون 2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر