در واکنش به مطلبی در رابطه با خاتمی، این شعرواره را نوشتم( با همه اشکالی که دارد). اینجا می گذارم البته پوزش از خواننده بخاطر چند واژه که ناگزیر آمد، سرجایش برقرار است!
روزگارت هموطن بدتر از اینها می شود
سهمت ازاین جاکشان جاکشترینها می شود
... باورت ناید، ولی درسَت دهد تاریخ ما
بس ریاکاری زملا، فتنه زینها می شود
یادت آید کو طلاها را چه آهن پاره کرد!؟
این چنین اصلاح طلب از قوم اینها می شود!
تا بخود آیی ترا از بیخ و بن چاپیده اند
قسمت تو جنگ وُ رفتن روی مینها می شود!
گه رئیسِ مجلس وُ گاهی رئیس جمهور وُ گاه
جاکشان را نوبتی دولت ترینها می شود!
این میان ابله تر آن، کاین قوم باور می کند!
می نداند کز آخوند، خونینترینها می شود!
روزگارت هموطن بدتر از اینها می شود
سهمت ازاین جاکشان جاکشترینها می شود
... باورت ناید، ولی درسَت دهد تاریخ ما
بس ریاکاری زملا، فتنه زینها می شود
یادت آید کو طلاها را چه آهن پاره کرد!؟
این چنین اصلاح طلب از قوم اینها می شود!
تا بخود آیی ترا از بیخ و بن چاپیده اند
قسمت تو جنگ وُ رفتن روی مینها می شود!
گه رئیسِ مجلس وُ گاهی رئیس جمهور وُ گاه
جاکشان را نوبتی دولت ترینها می شود!
این میان ابله تر آن، کاین قوم باور می کند!
می نداند کز آخوند، خونینترینها می شود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر