حکومت اسلامی نه وجاهت قانونی دارد و نه مشروعیت.
تنها وقاحت آخوندی ست که افتضاحات و انتصابات این چنینی را انتخابات با جنایت
تحمیل می کند.
براستی هیچ انسان شرافتمندی در ایران امروز نیست
که چنین حکومت و چنین رهبر و چنین دم وُ دستگاه خبره وُ نگهبان وُ مصلحت وُ مجلس وُ
دولت را ذره ای قانونی و مشروع بداند. قانونی که برپایه جامعه انسانی و مشروعیتی
که بر پایه باور همه مردم باشد.
هیولاهای حکومت اسلامی، خودشان می بُرند، خودشان
می دوزند، خودشان رقابت می کنند، خودشان به به و چه چه می زنند و در کمال وقاحتِ
مشمئز کننده اسمش را هم انتخابات می گذارند! جماعتِ لُمپنهیولایی که هرکدامشان از
یک گذارِ دگردیسانۀ شکنجه وُ قتل وُ غارت وُ دزدی وُ حتی خوش خدمتی به همین آیت
الله ها به جاه وُ مقام رسیده اند و در چرخۀ ساخت وُ پاخت برای ماندگاری و نفوذ از
برای چاپیدن و از دمِ ترور و حذف گذراندن توسط خودشان، دست و پا می زنند و با ریاکاری،
بی پایبندی به هیچ اصل و پرنسیپ انسانی/اجتماعی/اخلاقی، هم به سادگی آب خوردنی
دروغ می گویند و کی بود کی بود من نبودم راه انداخته و می اندازند! هم با چنان
وقاحت بی مانندی، چنان برخورد می کنند که گویی همین خودشان نبودند که چنان
جنایتهای هولناک از فرزندان همین آب و خاک را راه انداختند، همین غارتگران نبودند
که مردم ما امروز به چنین بی مایگی و خرافه و فقر و فلاکت کشیده شده اند.
یک دوره ای سردار چاپندگی می شود سردار سازندگی،
از نفت تا دلار می خورد و یک آب هم رویش! هشت سال به عمر نکتبار این هیولاها می
افزاید، هشت سال آخوندکِ هفت رنگ را بنام گفتگوی تمدنها قالب می کنند و فاتحه کار
و دانشگاه را می خواند، هشت سال مردکِ خرافه مستِ هاله نوری قالب می کنند به
اینجایی می رسیم که قطعنامه دان پاره نشده، خودش از بیخ عرب می شود اصلا زیرِ همه
هشت سالش را می زند و می رسند به اینجا و چنین چرخۀ به ناگاهی که سردار چاپندگی
فرشته نجات جا می افتد، چنان پیش می روند
که باز به چندین باره مزدوران دیروزی، مسئولان امروزیِ این حکومتِ سراپا خون وُ
جنایت وُ غارت می شوند.
و این همه نه تنها توهین آشکار به یک ملت و یک
مملکت است بلکه وقاحت تا آنجا پیش می رود که آیت الله ها بی شرم تر از هر زمان
دیگری بازار گرم کن معرکه های مردکی می شوند که حتی خودش هم حرف خودش را نمی فهمد
تا چه رسد به راهگشایی ای که از آن عرعر می کنند.
در این حکومت، نه قانونش یک قانون انسانی/اجتماعیِ
امروزین است و نه کلِ این حکومت اصولا حتی به همین قانونش پایبند است. همه چیز به
تناسب موقعیت و شرایط حکومت اسلامی و هیولاهایش در مجموعه و زیرمجموعه هایش تعبیر
و تفسیر می شود.
حکومت اسلامی، چرخۀ تولید وُ بازتولیدِ وقیح ترین
عناصر مزدور است که در دایرۀ بسته ای بنام حکومت هیولاهای اسلامی، بازی عنتر و
لوطی راه انداخته و به عمرِ خونبار و هولناک این حکومت ننگین می افزاید. هیچ یک،
تاکید می کنیم هیچ یک از عناصر تشکیل دهندۀ این حکومت از آن رهبرِ بی همه چیزش
گرفته تا آیت الله های مستِ دلار، به هیچ اصل و پایۀ اخلاقی/انسانی/سیاسیِ جامعه
ای شرافتمند پایبند نیستند و برای ادامۀ همین حکومت که ضامن بقای خودشان است، دست
به هر جنایتی می زنند! به همان بی پروایی ای که به هیچ نهاد و سازمان بین المللی،
به هیچ قانون و کنوانسیون و نُرمهای شناخته شده جهان متمدن، نه تنها اعتنا نمی کنند
بلکه به بازی می گیرند وهیچ اقدامی را هرچه که باشد، برای دگرگونی حتی نسبی در
قالب همین حکومت، بر نمی تابند.
هرکسی، هر جریانی دل به این خوش دارد که از درون
این حکومت یا برپایی انتخاباتی در این حکومت، یک دگرگونی ای ایجاد می شود، ارزیابی
خوش خیالانه ایست که اگر ساده اندیشانه و خودفریبی نباشد! ریاکارانه است.
این حکومت تنها و تنها از دریای خون می گذرد.
همانطور که در عراق رفت همانطور که در لیبی رفت همانطور که در سوریه شاهدیم اما
روزگار ما خونبار تر خواهد بود اگر زخمی دهن گشاده را بخواهیم بجای مداوای درستِ
آن، هر از گاهی باز کنیم و برعفونت آن بیافزاییم. این حکومت با سلام و صلوات گاندی
منشانه بر نمی افتد. این حکومت با انتخابات کنار نمی رود.( همین رفسنجانیِ گرفتار
در چنگ مزدروان دست پرورده اش، می گفت ما اشتباه شاه را نمی کنیم!!) این حکومت به
اعتراضات متمدنانه گردن نمی نهد. این حکومت فقط و فقط زبان زور می فهمد. زبان خون
می فهمد. زبان رو در رویی قدرتمند می فهمد. با چنین زبان و قدرتی باید با این
حکومت روبرو شد. منظور از زور و قدرت به معنی انتظار از غرب و نیروی نظامی و جنگ
نیست! چرا که شدیدا به این اصل باور دارم که آزادی ای که از کشورهای سلطه گر به
ارمغان آورده شود، ننگ تاریخی ای ما و نسلهای پس از ماست و اسارتبارتر و ننگین تر
ازهر اسارت و حقارت است. از این نگاه، منظور
از زور و قدرت، خودمانیم. ما ایرانیان از چپ تا راست! اگر بنای مبارزه ای راه گشایانه
با حکومت هیولاهای اسلامی داریم و اگر برای برچیدن خیمه شب بازیهای سیاهترین حکومت
تاریخ معاصرمان تلاش می کنیم، باید با زبان زور و قدرت با این حکومت برخورد کنیم.
بر همین اساس باید سازمان یافت و هدفمند پیش رفت. مردم ما، جامعه ما به چنان
قهقرای استبداد خونباری رسیده است که تنها برخوردی زورمندانه، قهرآمیز، تهاجمی، سازمانیافته و هدفند باورِ
دگرگونی و رهایی برای به میدان آمدن می دهند.
دیر یا زود ناگزیر به چنین مبارزه ای خواهیم بود. هر
چه دیرتر خونبار تر است.!
گیل آوایی
یکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۲- ۹ ژوئن ۲۰۱۳