یکشنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۲

فریاد - گیل آوایی

بیهوده چنگ می زنی
آشفته گیسوی سوگِ این خاک!

مسخ،
سخره به صخره گویی
واگویه می کند به طنز،
داغهای این همه رفت بر ما وُ ما
شاهدان فریادهای هر آدینه ایم باز
داغ بشماریم وُ گورهای بی نام
دادخواهیِ در اسارتی ست
اسیرانِ خو کرده به زنجیر!

زجرخنده های پلیدانه بین
آیه خوانان تخت و شلاق و دار
معرکه گردانند باز
چارپایه های تاریخ
زیر پای تودۀ انبوه خاک می پاشانند هنوز
به چشمهای مات.

وای
که قاتلان
گُرده سوارند
بر انبوه مانده به مانداب
چنگی به دل نمی زند این خشمهای بیراه
دستی دوباره باید آستین به آتشی بالا زدن
بگذار بنگرند قاتلان
فرمان آتش است ما را
نفشی دگر زدن هوار
مشت و سلاح و فریاد
کاین خاک را وارثانند سیاووشان
قهر خشمافریاد جنگل آفتاب
که آشتی نشاید نشاید نشاید
جانی(< جنایتکار) به هیبتِ همراه
راه گشاید از دل آنهمه جنایت
که هر آدینه باز
سوگ می دارد به داغِ خاورانهای خاک
ما که حرمت آتشیم روشنای این شب بی حرمت
فریاد
فریاد
فریاد
وهم از چه شمردن
روزگارِ گزمه وُ دخمه وُ انفرادی!؟

وای که این روزگار
رسم است گویی
اشکِ شوق وُ بخون نشستن!
گول های به نوبت چرخ!
آدینه های پریشان مو وُ سوگِ سیاووشانِ خاک! باز!

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...