بنام ایران و برای ایران،
با تجربۀ خونبار حاکمیت دینی در ایران و جنایات هولناک اسلام سیاسی در جای جای جهان، امروزه هر شخص یا نیرو یا سازمان سیاسی ای با ایدئولوژی/ساختار اسلامی یا درونمایۀ دین سیاسی در مبارزۀ ایرانیان برای رهایی از جهنم اللهی که گرفتار آمده، تلاش می کند یا راه می نمایاند یا مدعی مبارزه با حکومت اسلامی است، دزدی ست که با چراغ آمده است یا با ریگی در کفش، ریاکارانه مبارزه مردم را به بیراهه می کشد. چنین شخص یا سازمان یا حزب سیاسی ای، هدفش نه رهایی مردم است و نه آزادی و آبادانیِ برای ایران! بلکه الله اش را می پاید و می کوشد اسلامش را از دل چنین برآیندهای انسانسوز دگرگونه جلوه دهد و خودفریبانه، عوامفریبی می کند.
هر شخص یا سازمان یا حزب سیاسی ای حتی اگر ذره ای صداقت و سلامت فکر و هدف داشته باشد نخست خود را از چنبره دین و باورهای دینی سیاسی خلاص می کند سپس به مردم و ایران راه می نمایاند.
اسلام نه با انسان امروز سازگار است نه با حقوق انسانی.
دمکراسی و آزادی و حقوق انسانی، مقوله هایی اند که اسلام سیاسی با آن درونمایه و فرهنگ و احکام قهقرایی اش، نه تنها با آنها بیگانه بلکه دشمنی ذاتی با آنها دارد.
جا گرفتنِ کشیشان در کلیساها، نتیجه یک تجربه بسیار خونبار و مبارزۀ مردم اروپا با حاکمیت دینی ست و چنین سرنوشتی در انتظار روحانیت اسلام است که باید به مسجدها برگردانده شوند. چه بخواهیم چه نخواهیم اسلام، آبروباخته تر و جنایتبار تر از آن است که شخص یا سازمان یا حزب اسلام سیاسی بتواند آن را تطهیر کند.
ما ایرانیان با تجربۀ 34 سال خون و جنایت و جهل، فقط با تکیه به خواستگاههای ملی و بالندگی ایرانمان و ایرانی بودنمان، بیرون از هر دین سیاسی بویژه اسلام سیاسی، می توانیم از آتش خونبار روحانیت و الله جهل و جنایتش، به سلامت بگذریم.
هر شخص یا سازمان یا حزب سیاسی ای حتی اگر ذره ای صداقت و سلامت فکر و هدف داشته باشد نخست خود را از چنبره دین و باورهای دینی سیاسی خلاص می کند سپس به مردم و ایران راه می نمایاند.
اسلام نه با انسان امروز سازگار است نه با حقوق انسانی.
دمکراسی و آزادی و حقوق انسانی، مقوله هایی اند که اسلام سیاسی با آن درونمایه و فرهنگ و احکام قهقرایی اش، نه تنها با آنها بیگانه بلکه دشمنی ذاتی با آنها دارد.
جا گرفتنِ کشیشان در کلیساها، نتیجه یک تجربه بسیار خونبار و مبارزۀ مردم اروپا با حاکمیت دینی ست و چنین سرنوشتی در انتظار روحانیت اسلام است که باید به مسجدها برگردانده شوند. چه بخواهیم چه نخواهیم اسلام، آبروباخته تر و جنایتبار تر از آن است که شخص یا سازمان یا حزب اسلام سیاسی بتواند آن را تطهیر کند.
ما ایرانیان با تجربۀ 34 سال خون و جنایت و جهل، فقط با تکیه به خواستگاههای ملی و بالندگی ایرانمان و ایرانی بودنمان، بیرون از هر دین سیاسی بویژه اسلام سیاسی، می توانیم از آتش خونبار روحانیت و الله جهل و جنایتش، به سلامت بگذریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر