پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۲- ۴ ژوئیه ۲۰۱۳
از چه نشینی به اشک، داد به یک
باره کن
دست چه سایی به دست، رشتۀ غم پاره کن
خیز به میدان بیا، حق چه گدایی کنی !؟
وای چه نالی زدرد، درد،خودت چاره کن
آنکه به هر آیه ای، رشتۀ زنجیر بافت
برفکن این آیه زار، چارۀ خونخواره کن
مرگ چه خو می کنی، زنده روانی چو رود
خیز و خروشان بیا، شورش رهواره کن
آی چه غم می خوری، وای چه بنشسته ای
از چه زخود ناله ای، یاری ی بیچاره کن
چاره نباشد چنین هرکه به زندانِ خویش
آه که ما با همیم، رسمِ وفا داره کن
دست به دست، پا به پا، شور به میدان بریم
خیز به میدان بیا، کار به یک باره کن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر