بعد
از این همه جنایتهایی که لرزه بر اندام هر
انسان شرافتمندی می اندازد! بعد از این همه کلاهبرداریهای نجومی و بیدادهای خونبار
و هزار فریبکاری و فقر و به خاک سیاه
نشاندن مردم حتی کشتار مسلمان به دست مسلمان!، نمی دانم چه مرگشان است که تا می
گویی بالای چشم اسلام ابروست، به چاک قبای این حضرات بر می خورد و هر چه شایسته
خودشان است را نثار من می کنند که مثلا شعری گفته ام در تقدس شکنیهای مقدساتِ
خرافه مستان که از آن جانمان به لبمان رسیده است. تازه این کم بود آقای رضا پهلوی،
آخرین شاهزاده که هنوز نه به بار است نه به دار است به روحانیت باج می دهد و در
برابر توهین به اسلام می گوید که اگر قرار به توهین اسلام باشد بهتر است جمهوری اسلامی بماند!!!! به جمع خوشامدهای
سیاسیونی می پیوندد که یا از روحانیت وحشت دارند یا به استفاده ابزاری و اتحاد
روحانیت در کارزار سیاسی شان دخیل بسته اند!!!!
چندی
پیش دو تا شعرم کار دستم داد. یکی را در
پی خواندن خبری از کارتنخوابی دختران ایرانی در ایران! گفتم و دیگری را هم در
واکنشی به جنایتهای شیعه و سنی های قداره بندِ آدمکش!
اما
پیامهایی با ناسزاهای آن چنانی برایم داده اند که چرا توهین کرده ام. توهین می
کنند که چرا توهین کرده ام!؟
می
بینید!؟
وقتی
سراپای کتاب مقدسشان پر است از ناسزا و تهدید و مرگ و نفرت و کشتار، آن وقت
همینهایی که حتی یک بار هم آن کتاب مقدسشان را نخوانده اند، اعتراض می کنند که چرا
به دین شان توهین کرده ام!!!! زنده یاد ایرج میرزا در شعری می گوید: زن قحبه چه می
کشی خودت را!؟ دیگر نشود حسین زنده!!
بقول
صادق هدایت فحش اگر نباشد آدم دق می کند!!!
عجب
روزگاری ست!!!!؟
دو
شعری که بخصوص آن همه ناسزا برایم در پی داشت، در این صفحه همینجا! باز هم منتشر می کنم!!!
کسانی
که از آن می رنجند پیش از رنجش و توهین و چنین و چنان گفتنها بهتر است به این همه
جهل و جنایت و بیداد و فساد و ریاکاری بپردازند! این فسادها، جنایتها از آدمهای
ساده و معمولی نبوده و نیست از آیت الله ها از مراجع تقلیدشان و عمامه گنده هایی
ست که از دل همین اسلام در آمده اند!! این چه دینی ست که چنین هیولاهایی از
آن ساخته و پرداخته شده اند!؟ بخاطر ترس
از جهنم و خوش رقصیهای مشمئزکننده برای
دین شان، یقه مرا نگیرند بروند یقه این مفتخورهای گردن کلفت را بگیرند که شرافت و
کرامت انسانی را با وجود ننگینشان آلوده اند!
اسلام به ذاتِ خود جنایتبار است
هر جا که جهالت هست میداندار است
آیاتِ کتابِ آن پُر از بیزاریست
انسانکشِ زندگی کشِ قهّار است
از بدوِ وجودی اش به خون آغشته است
اسطورۀ مؤمنانه اش خونخوار است
تا بوده نبوده زندگی را خوشباش
کوری وُ کری وُ نفرتش در کار است
اسلام بجز مرگ چه دارد در کار!؟
دنیا زجهالتش جهنمزار است!
قرآن که کتابِ آسمانیش دانند
از بهر جنایت این کتاب ابزار است!
باور نکنی ز بیم وُ وهمت، زنهار
اسلام توهم است وُ نکبتبار است
ننگ بشر است هر آنچه اسلام است بار
انسان زچنین دینِ تبه، بیزار است!
یک جای جهان نشد ز اسلام آباد
جز فقر وُ جهالت وُ جنایتکار است!؟
نفرت به چنین دینِ ریاکاران، وای
کز آن همه آدمی تاسفبار است!
2
بعد
از این بر در هر خانه خدا باید رید
بر
در حوزه و بر شیخِ ریا باید رید
آیه
و سوره به تزویر و ریا آلوده است
بر
چنین وحی وُبه قرآن وُ صلا باید رید
ننگ
وُ تزویر ز هر منبر و محراب و دعاست
بر
چنین نانکدۀ شیخ دغا باید رید
مهر
و تسبیح و دغلبازی شیخ است دکان
بر
همه مسجد وُ بر منبر وُ بر آلِ عبا باید
رید
بر
امامان و امامزاده و بر مکه، منا!
بر
سرِ گنبد از خشتِ طلا باید رید!
وین
تقدس زجهالت بکند نشو وُ نما
بر
چنین قدس و قداست همه جا باید رید
ازچنین
دینِ جنایت شده گنداب جهان
نهراسید
که بر دینِ ریا باید رید!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر