دوشنبه، دی ۲۵، ۱۳۹۶

خشمگینم چنان - گیل آوایی



خشمِ پدری را فرو می خورم هنوز
که بیدادگاهان را گشته است
اما میان نامهای اسیران زنده
نام پسر زندانی اش را نیافته است
اندوه مادری را دارم
که هنوز چشم به راه دلبندش
از خشمافریادهای خیابانی باز نگشته است
سوزِ جانسوزِ فرزندانی در جان من است
که بر گورِ بی نامهای پدر
در خاوران گل می نهد
سرخوردگیِ یک میهنِ به پا خاسته در من است
به حسرت هزارباره ای
اگر
آتش سلاحم بیاغازد!

2


"بی شرف"ها که به نعلین و عبا بی شرفند!
بهر چاپیدن ما مرثیه خوانِ حرمند!
مسجد وُ منبر وُ هر بیتِ عزا می بینی،
همه با رنگ و ریا سفسطه گوی دِرَمند!
"بی شرف"ها که چو انگل بکنند نشو وُ نما،
با چنان هرزه گری بی شرفی را زبرند!
سر به محرابِ جهالت بکنند لابه دُعا،
ننگ ابناء بشر، جاهل و نادان و خرند!
ای دریغا که بلاهت شده است میداندار!،
"بی شرف"ها همه با دین خدا بی شرفند!
 .


3

ما به جان آمده از قوم ریاکارانیم
غرق ماتم شده از حاکمِ قرآن خوانیم!
گندَمان زد ز بس این قوم ریاکاری کرد
آه از این قوم تبهکار کز او ویرانیم
هم نمک خورد وُ نمکدان بشکست بی وجدان!
عاقبت خشمِ روان، ما که چنین میدانیم
آن که با مُفتخوری قتلِ کسان فتوا داد!
گو بیاید که حساب از خودِ او! بستانیم!
ای که از غارتِ ما خشتِ زر انباشته ای
با خبر باش که ما جان به رۀ ایرانیم
گرچه گفتار چنین نقل به میخ وُ سنگ است!
داستانیست به تکرار، به گورَت رانیم!
 

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...