یکشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۹۰

در قاموس حکومت اسلامی حقیقت و مسئولیت معنا ندارد - گیل آوایی

در یکی از سیاه ترین استبداد تاریخ کشورمان بسر می بریم. استبدادی که چهره ی واقعی و عریان دین سیاسی را نمایانده است. ابله ترین ِ این حاکمیت رهبرترین آیت الله ها می شود و مزدورترینِ خرافه مست اش رئیس و جانی ترین اش بر مسند قضا می نشیند. وقاحت ِعریان دروغ و ریاکاری تا آنجاست که وقیح ترین ِ این حکومت خود به ستایش آن می نشیند و بر بلاهت انسانسوز این حاکمیت نمره می دهد.
در کشور یا کشورهایی که به ادعای همین حیف نانها، کشور بی بند و بار و غیر انسانی وچه و چه هست، یک وزیر بخاطر یک سفر تعصیلاتی ِپیشکشانه که رشوه پنداشته می شود،از کار برکنار می شود اما جانیان ِ تا مغز استخوان جنایت بار، در حکومت اسلامی پست و مقام می گیرند و پاداش دریافت می کنند. در کشوری که به ادعای همین جانیان کشوریست که باید نیست و نابود شود، نخست وزیرش بخاطر تهمت کمک مالی گرفتن در کارزار انتخاباتی از کار برکنار و به دادگاه کشانده می شود، اما در حاکمیت همین جانیان اسلام فروش، اختلاس میلیاردی چنان بزرگ که در تاریخ کشورمان بی سابقه است، بی پاسخ می ماند و روال ِ ماست مالی شدن بخود می گیرد! و این اختلاس بخوانش دزدی از سفره ی مردم غارت شده وُ فقیر وُ بیکار وُ بی آینده ی میهن مان، چنان است که وسیله ای برای عوام فریبی و انحراف افکار عمومی و داغ کردن تنور افتضاحات ِموسوم به انتخابات در حکومت اسلامی می شود و هیچ مقام و مسئول و روال ِحتی ریش سفیدانه ای در این حکومت نکبت بار نیست که پرده از ماجراهای پشت پرده ی غارت وُ دزدی وَ زد وُ بندهای ایران بر باد ده، بر کشد! با چنین شیوه و سیاست و مملکت داری ای، وقاحت چنان است که ادعای مدیریت جهانی از سوی همین ابلهان جنایتکار می شود! داشنجوی دکترا شلاق زده می شود اما آخوند برای امر و نهی کردن می پرورند و رئیس و رهبرش کشور اسلامی را ازادترین و انسانترین می داند و حقوق انسانی در حکومت اسلامی بهترین می خواند!
براستی رستگاری و تقوا و عدالت و امانت داری ِ بیت المال و هزار ادعای دهن پرکن ِقرنهای این جانیان که از مسجد و منبر و حوزه، وعظ کردند و فتوا دادند و تفسیرها کردند و جانمازها آب کشیده اند، چه شده است!؟ آیا وقاحت و ریاکاری از این عریان تر!؟ آیا مملکت با دین و ایمان این مدعیان اسلام وُ محمد و علی و حسین و قرآن شان، تا این حد به تباهی و خونباری رسیده است که چنین ابلهانی وقیح به غارت و دار و ندار یک مملکت دست زنند و هیچ فتوا و جهادی از سوی عمامه گنده های مرجع و عالم ربانی و آیت الله و....نباشد!؟ اگر جانیان ِ حاکم در حکومت اسلامی، اسلامی نیستند و ابروی اسلام راستین شان را برده اند وُ می برند! چرا در دفاع از اسلام شان و مبارزه با کفرِ این حکومت جنایتکار نمی پردازند!؟ چرا خیابانهای قم و مشهد و نجف و...........از فریاد وا اسلامای این مفت خورهای حوزه نشین خبری نیست!؟
چرا یک فتوای جهاد، یک مبارزه ی از نوع 15 خرداد 42 حوزه ای شان خبری نیست!؟
ننگ عریان تر از اینی که جریان دارد، وجود دارد!؟ جنایت و غارت و بی عدالتی و وقاحت فقیه قاتل و ابله تا کجا باید باشد!؟
آیا غیر از این است که جنایتها و مسئولان جانی در حکومت اسلامی همه و همه تحت رهبری ولی وقیح فقاهت عمامه بسر است!؟
ریاکاری، وقاحت و بی چشم و رویی تا کجا!؟



گیل آوایی

سپتامبر2011

پنجشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۹۰

آیا اردوغان ِ ترکیه نیز هاله نور خواهد دید!؟ - گیل آوایی



روند تحولات سیاسی در منطقه بگونه ای که پیش می رود، شاید چنین برداشتی که از موضع گیری دولت کنونی ترکیه بدست می دهد، دور از ذهن باشد اما این دور از ذهن بودن نیزبه همان اندازه دور از ذهن بودن ِ تحولات ایران در سی و سه سال پیش،  را تداعی می کند به این معنی که چه کسی در آن زمان می توانست براستی باور داشته باشد که حکومت جنگیری و رمالی و خرافه پرستی همچون حکومت اسلامی بر سر کار بیاید که نتیجه ی یک قرن تلاش برای برون رفت از چنان فرهنگ واپسگرایانه را ناگهان بهم بریزد و به اینجایی برسیم که اینک همگان شاهدیم!؟
شاید ساده لوحانه بنماید که تصور کنیم سیاست ِدگرگونی ِالک دو لک بر محور تکرار یا چرخ در یک دایره ی بسته ی جهان سومی ماندن، سرنوشت کشورهای منطقه است که در هر دوره یک گام به پیش و دوره ی پس از آن چندین گام به عقب گذاشته شود. به دیگر سخن اگر جلوگیری از تکامل یعنی سد کردن پیشرفت فرهنگی/سیاسی/اجتماعی کشورها غیرممکن است اما به عقب انداختن با چنین کانالیزه کردن ِ حرکتها و جوشش ها و گشتاوریهای تلاش مردم برای پیشرفت، روندی باشد که به کشورها تحمیل می شود. چند و چون آن شاید نگاهی تخصصی و تحقیقی از جامعه و سیاست و اقتصاد و فرهنگ و تاریخ همین کشورها را طلب کند. اما آنچه که هم اینک شاهدیم و سیاستمداران کشورهای منطقه دنبال می کنند، چیزی جز گشت و واگشت در یک چرخه تکرار و عقب انداختن رشد و ترقی و رهایی از خرافه و جهل و ناآگاهی نیست.
سی و سه سال پیش خمینی جنایتکار در اشک شوق مردمی که به او اعتماد و باورکرده بودند آمد و در منجلاب متعفن و تنفر به گور رفت و امروز از پی آنهمه جنایت و قتل و عقب ماندگی های هولناک در حکومت اسلامی که دین سیاسی بر مردم آوار کرده است، در کمال تعجب می بینیم که در ترکیه به اصطلاح سکولار و لیبرال، حکومتی بر سر کار می آید که همان دین سیاسی را ملاک کارش قرار داده و بر همان معیارها سیاست اش را تنظیم می کند.
دیروز اگر دشمنی ِ با اسرائیل در دستور حاکمیت سیاسی ایران ِ پیش از حاکمیت اسلامی نبود، در همان نخستین روز به قدرت رسیدن حکومت اسلامی، دشمنی ِ با اسرائیل ساز شد و دیدیم که تا کنون چه بحرانها با چنین سیاستهای ریاکارانه تاوان خونبار از ایران گرفت و امروز پس از تجریه ای چنین،  همسایه غربی ما، ترکیه، همان سیاست را ساز می کند! آیا ترکیه می رود تا حکومت اسلامی دیگری را تجربه کند!؟ آیا ترکیه می رود یک گام به پیش ِ این سالهایش را با چندین گام واپسگرایانه و عقب ماندگی، ساز کند!؟
بر هیچ کسی پوشیده نیست که سیاست اگر بر پایه نژاد، ایدئولوژی مشخص یعنی برپایی یک حاکمیت سیاسی ایدئولوژیک خاص( هر چه که باشد) و سیاهکارانه تر از همه، برپایه دین، تنظیم و دنبال شود راه به جنایت و بحران و خون می برد. با این نگاه حاکمیت سیاسی  چه در ترکیه چه در ایران و چه در اسرائیل یا هر کشور دیگری، بر پایه دین گذاشته شود، همان بلایی بر سر ما و مردم منطقه خواهد آمد که کشورهای بویژه اروپایی پانصد/ششصد سال قبل پشت سر گذاشته اند. آیا آزموده را آزمودن خطا نیست!؟
آقای اردوغان با سیاستی که پیش گرفته است اگر بازنگاه داشته نشود، اگر دین سیاسی در همین نقطه ای که هست اخته نشود اگر چنین سیاستهای ریاکارانه دور انداخته نشود، بی هیچ تردیدی باید شاهد حکومت اسلامی دومی در ترکیه باشیم که همه رشته های  تابیده شده ی مدرنیته در ترکیه را پنبه خواهد کرد. باید منتظر مجازاتهای طالبانی در ترکیه ی چند سال آینده نیز باشیم.
اینکه اسرائیل بهانه یا دست آویز مناسبی برای پیش برد یا کاربست اسلام سیاسی در منطقه باشد، بیش و پیش از اسرائیل، دود چنین آتشی به چشم مردم کشورهای مسلمان بطور مشخص ترکیه خواهد رفت. حکومت اسلامی تا کنون تاوان خونبار و هولناکی را با چنین سیاست ضد اسرائیلی به ما تحمیل کرده است  و هنوز هم کمر راست نکرده ایم و عجبا که ترکیه همان راه واپسگرایانه و نابجا و نابهنگامی را پیش گرفته است که خمینی سی و سه سال پیش در پیش گرفت.
شعارهای ریاکارانه ی احمدی نژاد ِ فوکولی در ترکیه ( اردوغان) پیش از اینکه بر پایه یک معیار انسانی در راستای کمک به مردم فلسطین باشد، هیزم در تنور نیروهای واپسگرای اسلامی ای شعله می گیراند که یکی از علتهای اصلی سیه روزی و جدلهای سیاسی مردم فلسطین است که در سازمان آزادی بخش فلسطین از دیرباز درگیرش بوده است. خشت این سازمان برای تضعیف سازمان ازادی بخش فلسطین ( به روایتی توسط خودِ اسرائیل ) گذاشته شد و امروز همین سازمان ِ جهل و جنایت مورد حمایت همه جانبه ی حکومتهایی از نوع حکومت اسلامی در ایران و اینک ترکیه شده است! براستی اگر حماس در فلسطین به قدرت رسد یعنی همه ابزار سیاسی/قانونی/مردمی نیز در اختیارش باشد، ( به همانگونه که حکومت اسلامی در ایران داشت)چه گلی به سر مردم فلسطین و منطقه خواهد زد!؟ عملکرد همین سازمان حماس با سازمانها و نیروهای همسو و همفکر و هم باور آن را در جای جای خاورمیانه و شمال افریقا و پاکستان و افغانستان دیده و می بینیم. آیا تحمیل چنین اینده ای به مردم فلسطین با حمایت از چنین نیروهای عقب مانده و واپسگرا با آن دین نفرت و انتقام و هزار زخم و بلاهت، یک اقدام انسانی است!؟
همین پرسش را بگونه ای در نوشتار دیگر در زمان سازماندهی کمک به مردم غزه و ماجرای پوپولیستی سیاستمداران و روشنفکران ِ طرفدار آن، نوشته بودم[1] و اینک همان برداشت از چنین کمک رسانی ها و موضع گیریهای سیاسی مطرح است. اقای اردوغان همان بلاهت احمدی نژاد را با کراوات هوار می زند. تردیدی نیست که هاله ی نور و رمالی و جن گیری را نیز به نوعی در فردای نزدیک، درترکیه شاهد خواهیم بود. اگر چه دور از ذهن می نماید اما در ایران خودمان دیده ایم و هنوز هم ناباورانه به آن نگاه می کنیم ولی واقعیت تلختر از آن به همه ی ما هشدار می دهد.




گیل آوایی
شهریور1390
هشتم سپتامبر2011



[1] نوشتار اشاره شده در متن با پیوند زیر قابل دسترس است: آنانی که بنام مردم غزه اما در عمل از حماس حمایت می کنند با حکومت اسلامی در فلسطین چه خواهند کرد؟




سیاست عین دیانت و دیانت عین سیاست، فاجعه ی خونبار روحانیت در ایران - گیل آوایی



بارها و بارها از دهان دین فروشان ِ با و بی عمامه در میهن مان شنیده بودیم و می شنویم و می بینیم که به گفتآوری از مدرس، یکی دیگر از فسیلهای عمامه به سر در تاریخ معاصر ایران، سیاست شان عین دیانت شان و دیانت شان عین سیاست شان است. بیش از سه دهه خون گریستیم از این جماعت بی چشم و رو که قتلها و غارتها به ما و سرزمین ما تحمیل کردند و حاکمیتی از تبهکارترین لمپنهای اسلامی را بر سر ما آوار کردند. اما با همه ی کارکردها و پیامدها و نمونه های خونبار در میهن بلا زده ی ما که با همین اسلام و تحجر و باورهای باتلاقی خرافه فروشان ِ با و بی عمامه، باز با وقیحانه ترین شکل ممکن به تباهی و سیه روزی ما و سرزمین مان آشکارا ترک تازی می کنند.
نگاهی حتی گذرا به موضع گیریها و فتواها و برخوردهای روحانیت شیعه (از آن عمامه بزرگهای آیت الله و مرجع و مدرس گرفته تا ساده ترین شان که همان طلبه های حیف نان هستند) در همین سی و سه سالی که از حاکمیت خونبارشان بر ایران می گذرد، وقاحت  ویرانگرانه ی این حشرات ِ در شمایل انسان را، آشکار می کند.
دردناک تر اینکه هنوز می بینیم بسیاری دین فروشان سیاسی می کوشند به اشکال مختلف و سفسطه های تهوع آور، اسلام را بزک کنند و دمکراسی و آزادی و حقوق انسانی و.....را با این دین تنفر و انتقام و بلاهت پیوند دهند که به زبانی دیگر آن را تطهیر کنند و از جنایتهای حکومت اسلامی جدا کنند تو گویی این جانیانی که با تکیه بر اصول و فتوا و تفاسیر و آموزه های همین جانی پروران، حکومتی چنین جنایتکار را بر پا نداشته و نمی دارند!. تو گویی نه اوینهایی برپاست و نه خاورانهایی از شیفته ترین جانهای فرزندان این مرز و بوم! دردا و دریغا که هماره سیاهکارترینها بر سرزمین ما حاکم می شوند و در هر حاکمیتی دین فروشان سیاسی به نوعی خود بزک کرده و جهل و ریاکاری را پاس می دارند.
ریاکاری و بی چشم و رویی چنان است که حتی به ساده ترین اصل و اساس و حقوق خودشان هم پایبند نیستند. محور هر سیاست و دیانت و کیاست شان، سودجویی ِ سیری ناپذیر و دست اندازیهای اختاپوسی به دار و ندار ملت و مملکت است و بقای یک جماعت انگل واری که از هیمن ملت و مملکت ارتزاق می کنند.
روحانیت شیعه در ایران بارها و بارها خاک در چشم ملت ما ریخته است اما هیچگاه تا بدین اندازه اسلام را به جنایت و غارت و ریاکاری و بی عدالتی و فقر و عقب ماندگی پیوند نداده بودند که امروز شاهدیم.
یک آیت الله کله گنده که از کیسه همین ملت و مملکت خورده و می خورد، به نگذاشتن ِ اسم اسلامی در یک کشور، یا قافیه باختن شیعیان در کشوری سنی نشین، وا اسلاما سر می دهد و حکومت اسلامی را خطاب قرار می دهد که چنین و چنان کند، اما نسبت به اینهمه فقر و نابرابری و بی عدالتی و قتل و تجاوز و خانه خرابی، خفقان می گیرد! نمونه هایی از این دست آنقدر زیاد است که حتی ابله ترینها هم وا می مانند ازچنین وقاحتی که آشکارا این جانیان از خود می نمایانند.
یک برخورد صادقانه در این حکومت نیست. یک شناسه ی رستگارانه در این حکومت یافت نمی شود. از رهبر ابله اش گرفته تا رئیس مترسک اش، همه و همه آنقدر ریاکارانه و ابلهانه برخورد کرده اند که حتی ذره ای اعتبار و باور در این جانیان نمی توان سراغ داشت کار از ماجرای چوپان دروغگو هم گذشته است! تازه این برخورد نه تنها از کسانیست که در راس این حکومت قرار دارند که بخواهیم به ضرورتهای سیاسی/تبلیغاتی توجیه کنیم، بلکه از بسیارانی عمامه گنده ها یعنی همان آیت الله ها و مراجع نیز چنین برخوردهای وقیحانه روزمره شده است. دروغ و ریاکاری چنان تکرار شده که وقاحت باخته است و بدتر از آن همه دروغهای این جانیان، به خودشان باورانده اند که همین عین حقیقت و واقعیت است! چنان سر در باتلاق متعفن خرافه و وهم و خیالبافی های ابلهانه کرده اند که صد رحمت به کبک و سر در برف کردن و خود فریفتن!
دو نکته ی اساسی در این ماجرا به همه هشدار می دهد به گونه ای که چونان فیل به گوش همه آویز است. یک، گروهی که تنور این حاکمیت جهل و جنایت را داغ می کنند و آتش بیار معرکه این جانیان هستند که بیشترینه روحانیت شیعه در عصر حاضر است در هر کجای این جهان که باشند!
دوم مردمی که از این حکومت و برخوردهای ریاکارانه تاوان خونباری می دهند.
برای هر دو گروه چه بخواهند چه نخواهند، آینده ای خواهد بود و در بر همین پاشنه نخواهد چرخید. تاریخ بهترین گواه است.
دیر یا زود بساط این حکومت به هم ریخته می شود. بدست همین مردم هم ریخته می شود. این جبر تاریخ، این جبر زمان ماست، این جبر روند سیاسی همین اینکی است که هستیم و شاهدیم اما روحانیت شیعه هر چه به همین سیاهکاریها و ریاکاریها و ماست مالی کردنها و به نعل و به میخ زدنها وبرخوردهای صلواتی ادامه دهد، در فردای این ملک و ملت باید پاسخگو باشند! حکومت اسلامی دست پخت همین جانیان است از آن آیت الله ها گرفته تا طلبه های ابله و حیف نانی که بلاهت و خرافه اسلام نفرت انگیز را پاس می دارند. هر قتل و شکنجه  و تجاوز و زندان و بی عدالتی را همه ی این عمامه بسر های اسلامی سهیمند. روحانیت شیعه در ایران امروز نماد ریاکاری و قتل و غارت و تجاوز و یک ایران ِ خونبار است.
بیش از سه دهه از حکومت اسلامی قتل و غارت و شکنجه و تجاوز و بی عدالتی و ریاکاری و فحشا و اعتیاد، دست آورد دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت این جانیان است.
روزی خواهد رسید که همه ی این حکومت به گور خواهد رفت! سیاهی از آنِ آنانیست که این آتش را بجان ایران و ایرانی انداخته اند. ای کاش ذره ای صداقت و رستگاری و غیرتی که این جانیان از آن دم می زدند و می زنند، در اینان بود! که نیست! به هزار سند و نمونه و جنایت و جهل نیست. سه دهه از حکومت اسلامی زنده ترین گواه جنایتبار بودن روحانیت و اسلام شان است. غیر از این می دانند این گوی و این میدان! در مقابل حکومت اسلامی جهاد کنند! جوانان ما سلاخی می شوند! حوزه های جانیان اسلامی، تنور حکومت اسلامی داغ می کنند!

گیل آوایی
شهریور 1390

پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...