1
خاموشیِ این خاک
حیرانی کدام ژرفاناروایی ست!؟
کدام سوگ!؟
کدام خشما هوارِ ناباوری ست!؟
جنگل،
له له زنانِ آتشِ سربدار،
این پا آن پا می کند!
.
وای اگر بگیرد جنگل!
وای اگر سرریز،
آتشفشانِ همه حیرانی ست،
مرگ یک بار
شیون هم!
2
مردگان،
در سوگ زندگانند
هیولاها آیه بار می کنند
به شهادت صد و بیست و چهارهزار فسیل
باتلاق بلاهت شبانی
که توهم بذرِ افشانِ وحیِ تا ثریا می
رود دیوار کج!
.
طوفان
کابوس بادکاران است
وای اگر
مرگ یک بار
شیون هم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر