یک اشاره یک فریاد
بیستمین روز خونبار در غزه می گذرد. جنایتها به
حدی هولناک است که هیچ انسان شرافتمندی نیست که از آن به خون ننشسته باشد اما هرچه
که از این رویداد انسانکُش خوانده و دیده ام، یک بار در یک جا نخوانده و ندیده ام
که سازمانهای اسلامی غزه در راس آنها سازمان حماس را محکوم کرده باشند یا حداقل
گفته یا پرسیده باشند که با وجود این همه نکبت و جهل و جنایت نیروهای اسلامی در
خاورمیانه، این سازمانهای اسلامی چه از جان مردم غزه می خواهند!؟
دردناکیِ ماجرا آن وقت بیشتر است که تمامی همدردی
ها و اعتراضات و همراهی با مردم غزه به حساب حماس گذاشته شده و این سازمان است که
از سلاخی مردم غزه برای مشروعیت و موقعیت سیاسی خود سوء استفاده می کند!
بی هیچ تردیدی، چند پاره گی و آشفتگی و عدمِ تمرکز
سیاسی در فلسطین، یکی از نقطه های بسیار مرگبار برای مردم فلسطین است. وقتی صلح
فلسطین و اسرائیل را عرفات گردن گذاشت و جریان دو کشور دو ملت گام به گام پیش رفت
و می رود، تنها جریانهای سیاسی اسلامی بر توهم و خرافه پای فشرده و جنگ مذهبی وَ قومی را
عربده کشیدند وَ این عربده کشی ها تا همین امروز هم ادامه دارد. اسرائیل در از بین
بردن این جریانهای سیاسی در فلسطین و لبنان به هیچ وجه نه جدی ست نه می خواهد چنین
بشود! فلسطین و لبنان.... هرچه آشفته تر و پریشان تر باشد، عدم تمرکز و پراکندگی
سیاسی بیشتر خواهد بود و رویای کشور فلسطین در کنار اسرائیل دورتر و دورتر خواهد
بود! و دامن زدن به این پریشانی ها و آشفتگی ها و مشروعیت بخشیدنها به جریانهای ارتجاعی
به نفع کدام مردم، کدام هدف انسانی ست!؟
براستی نیروهایی از نوع حماس و جهاد اسلامی و.... اگر
سرآمد همه نیروهای سیاسی فلسطینی قرار گیرند و حاکمیت سیاسی را در دست بگیرند، آیا بهتر از حکومت
اسلامی، بهتر از طالبان، بهتر از داعش! عمل خواهند کرد!؟ در چنین شرایطی با چنین
حکومت دینی، چه باید کرد!؟
فریادهای اعتراضی در بحرانهای هر از گاهیِ از نوع
کنونی، در فرآیند همدردی و همسویی با مردم غزه، یک نوع همصدایی و هم رایی با
جریانهای ارتجاعی و انسانکُش همچون حماس و
جهاد اسلامی و حزب الله لبنان و حکومت اسلامی در ایران دیده می شود که به این جریانهای
ارتجاعی نه تنها مشروعیت سیاسی می دهد بلکه قدرت بیشتر و حضور تعیین کننده تر به
آنها می دهد! جریانهای ارتجاعی ای که به تنها چیزی که اهمیت نمی دهند، زندگی و
کرامت انسان است. فاجعه ای که بیش از سه دهه در ایران بر سر کار است و یک ملت را
گروگان گرفته و هنوز هم روزمرگی هولناک را به مردم ایران تحمیل کرده است.،
جریانهای سیاسی ای که روی دیکتاتورهای قاتل و غارتگری همچون صدام و قذافی و اسد
و.....را سفید کرده اند!
براستی در برخورد با جنایتهایی که بر مردمِ از
جمله غزه، می رود، مرز مسئولیتهای اخلاقی و انسانی کجاست!؟
جنایتباری نیروهای اسلامی بر کسی پوشیده نیست اما
اینگونه برای مردمی که چنان در چنبره خونبار و ارتجاعی نیروهای اسلامی گرفتارند،
سینه چاک کردنِ ناآگاهانه و عوامفریبانه، بی مسئولتی و نادیده گرفتن جنایات اسلام
در منطقه است اگر پوپولیسم جاهطلبانه و جنایتکارانه ننامیمش!