تابوی کدام نفرتِ نفرین شده بود،
که چونان سیاهپوشان سفید،
روی به سیلی سرخ،
داغ بشماریم،
آوازهای سوکِ سوگ!؟
اندوه کدام نسلِ به تاراج رفته قسمتِ ما بود،
که پارادوکسِ آزادی به زندان، زندان به آزادی،
مشت
مشت
خشم بکاریم همۀ تاریخ!؟
آه که دلم غنج می زند
دنیایی دیگر
روزگاری دیگر
نسلی
بی سوگ
بی سوز
بی سیاهی!
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر