جمهوری اسلامی، ایران را به سرنوشتِ خونبار سوریه گرفتار می کند!
شاید برای برخی ها دور از ذهن بنماید اما چه کسی خاورمیانۀ امروز را حتی تصور می کرد!؟
روند رویدادها در خاورمیانه، کابوس هلولناکی پیش رویمان قرار می دهد که سوریه کنونی، می تواند آیندۀ نزدیک ایران تحت جمهوری اسلامی باشد. به خودمان بیایم. امروز بجنبیم فردا دیر است.
بحرانهای چند سالۀ اخیر در منطقه از حکومت طالبان و قدرت گیری القاعده گرفته تا حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران، بویژه پس از سرنگونی صدام و نیز آغاز قیامهای کشورهای خاورمیانه موسوم به بهار عربی، همه و همه بگونه ای تکوین یافته اند که در هر کشوری از منطقه، که به نوعی نیروههای اسلامی به اشکال مختلفِ ترور و همراه کردن توده های بی خبر از پتانسیلِ ویرانگرِ این نیروها، سمت و سوی قدرت سیاسی پیش گرفته اند؛ هر مرحله از بحران در هر کشور منطقه، ویرانگرتر و خونبار تر شده است.
عراقِ امروز به چنان کابوسی گرفتار شده است که دوران سیاه دیکتاتوری خون آشام صدام، یک حسرت عمومی در عراق است. بلبشویی، فساد، ترور و ناپایداری و نفرت و جنگهای قومی به چنان مرحله ای رسیده است که رهایی از آن بسیار بسیار دور و غیرقابل دسترس می نماید. سوریه که بدتر از عراق به کابوسی هولناکتر گرفتار آمده است بگونۀ باتلاقی شده است که دیگر کشورهای منطقه را در خود فرو می برد.
جمهوری اسلامی با سیاست متوهمانه و خونبارش به چنان مرحله ای رسیده است که نه توان تحول و مشروعیت داخلی دارد و نه توان گریز از آنچه که مرحله به مرحله بیش از پیش دامن خود آن را گرفته است.
یکی از سیاهترین نقطۀ سیاسی در ایران، محروم بودن جامعه از نیروهای ملی و مستقل است و جمهوری اسلامی با خفقان و سرکوب از شکل گیری هر سازمانیابی سیاسیِ بیرون از خود را نه تنها برنمی تابد بلکه در هر شرایطی با حاشیه سازیهای انحرافی جامعه را با سرکوبهای خونبار و ترور و زندان و نمایشهای نیروهای سرکوبگر خود، جامعه را به مرگ می گیرد تا به تب رضایت دهد.
باید به هر شکل ممکن مردم ایران را به کابوس خونبار ناشی از بحرانهای خاورمیانه و ماجراجوییهای مُشتی لمپن در جمهوری اسلامی هشدار داد. باید به روحانیت شیعه در ایران به هزار باره گوشزد کرد که اوضاع سوریۀ کنونی، آیندۀ بسیار محتملِ ایران است. نبودِ نیروهای ملی و مستقل سیاسی در جمهوری اسلامی، خلع سلاح کردن مردم در برابر آتشِ بحرانهای منطقه است که زبانه های آن را جمهوری اسلامی به داخل ایران می کشاند.
نیروهای اسلامی در منطقه بخش اصلی بحرانهای جاری اند و جمهوری اسلامی از آن نه تنها مستثناء نیست بلکه نقشی فعال در شدت و حدت گیری این بحرانها دارد. حضور جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه و ماجراجوییهای متوهمانۀ جمهوری اسلامی با عوامل مزدورش، نوعی کشاندنِ این بحرانها به داخل ایران است.
هیچکس حتی تصورش را نمی کرد لیبی به چنین شرایط خونباری گرفتار شود. هیچکس تصورش را نمی کرد که با سقوط رژیم استبدادیِ صدام، عراق به چنین بلبشویی و ناامنی و مرگ و کشتار گرفتار شود. سوریه از یک اعتراض آرام و مسالمت آمیز به شرایط کنونی ویرانی و کشتار کشیده شده است. و همین سناریو نیز با چنین سیاستهای ماجراجویانۀ جمهوری اسلامی و سرکوب هر نیروی ملی و مستقل، در ایران محتمل است.
جمهوری اسلامی هم پا و هم سانِ دیگر نیروهای اسلامی، بخش مهمی از بحرانهای جاری در خاورمیانه است و چنین روندی، آتش این بحرانها را خانمانسوزتر به ایران می کشاند.
تنها راه برونرفت و پیشگیری از چنین کابوسِ هولناک در فردای بسیار نزدیک ایران، فاصله گرفتن از سیاستها و حاکمیت دینی ست. جمهوری اسلامی اگر امروز مسئولانه برخورد نکند، فردا بسیار بسیار دیر است.
جمهوری اسلامی با سیاستهای بحرانزا و توهمات دینی اش، بشکل سرسام آوری در بحرانهای ویرانگر و خونبار خاورمیانه فرو می رود و این سیاستها نه تنها هیچ نفعی برای ایرانِ امروز و فردا ندارد، بلکه کابوسها خونبار سوریه برای ایران را سبب می شود. جمهوری اسلامی، ایران را به باتلاقی می کشاند که نه تنها هیچ ربطی به ایران و ایرانی ندارد بلکه خودِ جمهوری اسلامی( در کلیتِ آن!) و ایران و ایرانی را در آن بشکل ویرانگرانه و خونباری فروتر می برد.
ما مردم ایران اگر جلوی سیاستهای ماجرجویانۀ جمهوری اسلامی را امروز نگیریم، فردا حتی ناباورانه شاهد ویرانیها وبحرانهای بسیارهولناک و خونبار خواهیم بود که نه از تاک نشان ماند وُ نه از تاک نشان!
شاید برای برخی ها دور از ذهن بنماید اما چه کسی خاورمیانۀ امروز را حتی تصور می کرد!؟
روند رویدادها در خاورمیانه، کابوس هلولناکی پیش رویمان قرار می دهد که سوریه کنونی، می تواند آیندۀ نزدیک ایران تحت جمهوری اسلامی باشد. به خودمان بیایم. امروز بجنبیم فردا دیر است.
بحرانهای چند سالۀ اخیر در منطقه از حکومت طالبان و قدرت گیری القاعده گرفته تا حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران، بویژه پس از سرنگونی صدام و نیز آغاز قیامهای کشورهای خاورمیانه موسوم به بهار عربی، همه و همه بگونه ای تکوین یافته اند که در هر کشوری از منطقه، که به نوعی نیروههای اسلامی به اشکال مختلفِ ترور و همراه کردن توده های بی خبر از پتانسیلِ ویرانگرِ این نیروها، سمت و سوی قدرت سیاسی پیش گرفته اند؛ هر مرحله از بحران در هر کشور منطقه، ویرانگرتر و خونبار تر شده است.
عراقِ امروز به چنان کابوسی گرفتار شده است که دوران سیاه دیکتاتوری خون آشام صدام، یک حسرت عمومی در عراق است. بلبشویی، فساد، ترور و ناپایداری و نفرت و جنگهای قومی به چنان مرحله ای رسیده است که رهایی از آن بسیار بسیار دور و غیرقابل دسترس می نماید. سوریه که بدتر از عراق به کابوسی هولناکتر گرفتار آمده است بگونۀ باتلاقی شده است که دیگر کشورهای منطقه را در خود فرو می برد.
جمهوری اسلامی با سیاست متوهمانه و خونبارش به چنان مرحله ای رسیده است که نه توان تحول و مشروعیت داخلی دارد و نه توان گریز از آنچه که مرحله به مرحله بیش از پیش دامن خود آن را گرفته است.
یکی از سیاهترین نقطۀ سیاسی در ایران، محروم بودن جامعه از نیروهای ملی و مستقل است و جمهوری اسلامی با خفقان و سرکوب از شکل گیری هر سازمانیابی سیاسیِ بیرون از خود را نه تنها برنمی تابد بلکه در هر شرایطی با حاشیه سازیهای انحرافی جامعه را با سرکوبهای خونبار و ترور و زندان و نمایشهای نیروهای سرکوبگر خود، جامعه را به مرگ می گیرد تا به تب رضایت دهد.
باید به هر شکل ممکن مردم ایران را به کابوس خونبار ناشی از بحرانهای خاورمیانه و ماجراجوییهای مُشتی لمپن در جمهوری اسلامی هشدار داد. باید به روحانیت شیعه در ایران به هزار باره گوشزد کرد که اوضاع سوریۀ کنونی، آیندۀ بسیار محتملِ ایران است. نبودِ نیروهای ملی و مستقل سیاسی در جمهوری اسلامی، خلع سلاح کردن مردم در برابر آتشِ بحرانهای منطقه است که زبانه های آن را جمهوری اسلامی به داخل ایران می کشاند.
نیروهای اسلامی در منطقه بخش اصلی بحرانهای جاری اند و جمهوری اسلامی از آن نه تنها مستثناء نیست بلکه نقشی فعال در شدت و حدت گیری این بحرانها دارد. حضور جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه و ماجراجوییهای متوهمانۀ جمهوری اسلامی با عوامل مزدورش، نوعی کشاندنِ این بحرانها به داخل ایران است.
هیچکس حتی تصورش را نمی کرد لیبی به چنین شرایط خونباری گرفتار شود. هیچکس تصورش را نمی کرد که با سقوط رژیم استبدادیِ صدام، عراق به چنین بلبشویی و ناامنی و مرگ و کشتار گرفتار شود. سوریه از یک اعتراض آرام و مسالمت آمیز به شرایط کنونی ویرانی و کشتار کشیده شده است. و همین سناریو نیز با چنین سیاستهای ماجراجویانۀ جمهوری اسلامی و سرکوب هر نیروی ملی و مستقل، در ایران محتمل است.
جمهوری اسلامی هم پا و هم سانِ دیگر نیروهای اسلامی، بخش مهمی از بحرانهای جاری در خاورمیانه است و چنین روندی، آتش این بحرانها را خانمانسوزتر به ایران می کشاند.
تنها راه برونرفت و پیشگیری از چنین کابوسِ هولناک در فردای بسیار نزدیک ایران، فاصله گرفتن از سیاستها و حاکمیت دینی ست. جمهوری اسلامی اگر امروز مسئولانه برخورد نکند، فردا بسیار بسیار دیر است.
جمهوری اسلامی با سیاستهای بحرانزا و توهمات دینی اش، بشکل سرسام آوری در بحرانهای ویرانگر و خونبار خاورمیانه فرو می رود و این سیاستها نه تنها هیچ نفعی برای ایرانِ امروز و فردا ندارد، بلکه کابوسها خونبار سوریه برای ایران را سبب می شود. جمهوری اسلامی، ایران را به باتلاقی می کشاند که نه تنها هیچ ربطی به ایران و ایرانی ندارد بلکه خودِ جمهوری اسلامی( در کلیتِ آن!) و ایران و ایرانی را در آن بشکل ویرانگرانه و خونباری فروتر می برد.
ما مردم ایران اگر جلوی سیاستهای ماجرجویانۀ جمهوری اسلامی را امروز نگیریم، فردا حتی ناباورانه شاهد ویرانیها وبحرانهای بسیارهولناک و خونبار خواهیم بود که نه از تاک نشان ماند وُ نه از تاک نشان!
هم اکنون بخودمان بیاییم!
.
گیل آوایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر