اگر دیروز شعار " رای من چه شد؟" بود، امروز مرگ بر اصل ولایت فقیه است. این ساختار شکنی نیست. این تند روی نیست. این خواسته ی دل ِ مردم است. کارد به استخوان همه رسیده است. مردم کل این حکومت را نمی خواهند. این جان کلام همه ی مردمیست که به خون کشیده شده اند. این یعنی رها شدن از کل حکومت اسلامی. این شعار و خواسته ی به حق و بجای مردم، بازتاب دهنده ی سی و یک سال جنایت و سرکوب و غارت و فریبکاری یک حکومت است که از اصل و اساس اش دروغ گفت و فریب داد.
آیا موسوی و کروبی تفاوت خواسته خود با خواسته ی مردم را نمی دانند؟ ایا شرایط بوجود آمده از فردای تقلب همواره در انتخابات! کجا بودند!؟ و کجا هستند!؟ در نمی یابند!؟
آیا ساده لوحی نیست که باور کنیم این جماعت قاتل و لومپنی که با ترور و قتل و شکنجه و سر به نیست کردن به جاه و مقام رسیده اند، با چنین شیوه ها و موضع گیریهای صلواتی، کنار می روند و میدان به غیر از خودی هاشان، می دهند!؟
آقایان موسوی و کروبی خوب گوش کنید، برای یک بار هم شده زبان مردم را بفهمید و در مسیر خالی کردن پشت مردم قرار نگیرید! برای یکبار هم شده برای مردم و در خدمت مردم باشید! حتی اگر اصل بر صداقت و راستینتان باشد، شیوه ای که پیش گرفته اید، غرق شدن در همان منجلاب حکومت اسلامیست با تفاوتی هولناکتر که کسانی که دست پروده ی همان خمینی ِ مراد و مولایتان، گردن نهادن است . همانانی که امروز تیغ بر شما ها نیز کشیده اند! و تنها چاقوهایی اند که دسته خود را بریده و می برند.
واقعیت را خوب می دانید و خوب هم می دانیم که خدای سیاسی، دین سیاسی، ریشه ی همه این سیه روزی ملت ماست. واقعیت، توهم و غلت زدن در منجلاب اسلام سیاسی و پیامدهای شوم و خونبار آن است وقتی که حکم براند. آیا آنچه که شما می کنید فراتر از آن شرایطی خواهد بود که خمینی سوار شد و به همین روز سیاهی نشسته اید و نشسته ایم که دار و ندارمان به تاراج برده شده و می شود!؟
آقایان عزیز! کدام قانون اساسی!؟ کدام حکومت اسلامی!؟ کدام خمینی را می گویید!؟ آیا نمی دانید خمینی نماد همه ی جنایتهاییست که بر ما رفته است!؟ به اوین و خاوران و لعنت ابادها مروری کنید!؟ گویا این رسم همه دینمداران سیاسیست که در اشک شوق می آیند و در منجلاب می روند!
آقایان موسوی، کروبی، سکوت و انتظار و شیوه مبارزه با راهپیمایی های با مجوز در حکومتی چنین لمپن و بی همه چیز!!! آب بر آتش خشم مردم پاشیدن نیست!؟ مردم را از اوج داخواهی به قعر سرکوب و سکوت و روزمرگی کشاندن است.
ایا نمی دانید که حکومت اسلامی مشروعیت خود را سالهاست از دست داده است! با چنین برخوردهایی چه چیزی به جامعه و دنیایی که چشم به شماها دوخته اند، می نمایانید! آیا غیر از توهم و ناتوانی و ابزار این حکومت بودن است!؟ براستی تا کنون اندیشیده اید که شما ابزار این حکومت در مهار اعتراضات مردم ِ بحان آمده، شده اید!؟
آیا خودتان به پیامدهای آن اندیشه می کنید!؟
با چنین شیوه هایی که پیش گرفته اید، خودتان مردم را خلع سلاح می کنید! دفاع از خود، خشونت نیست! باید شماها نیز به این نتیجه رسیده باشید که حکومت اسلامی به شما آقایان موسوی و کروبی! آری به شما ها برای مهار و سرکوب اعتراضات نیاز دارد تا از خطر سقوط برهد و به بقای خود ادامه دهد! از جایگاهی که در میان مردم دارید، در جهت راستین و سزاوار مردم استفاده کنید. این مردم سزاوار آن نیستند که چنین فریب بخورند و دار و ندارشان به تاراج رود. این مردم بارها با همه هست و نیستشان به میدان آمدند، برای یکبار هم شده ثابت کنید که امامزاده ی اسلامتان کور نمی کند و شفا می دهد!
آیا موسوی و کروبی تفاوت خواسته خود با خواسته ی مردم را نمی دانند؟ ایا شرایط بوجود آمده از فردای تقلب همواره در انتخابات! کجا بودند!؟ و کجا هستند!؟ در نمی یابند!؟
آیا ساده لوحی نیست که باور کنیم این جماعت قاتل و لومپنی که با ترور و قتل و شکنجه و سر به نیست کردن به جاه و مقام رسیده اند، با چنین شیوه ها و موضع گیریهای صلواتی، کنار می روند و میدان به غیر از خودی هاشان، می دهند!؟
آقایان موسوی و کروبی خوب گوش کنید، برای یک بار هم شده زبان مردم را بفهمید و در مسیر خالی کردن پشت مردم قرار نگیرید! برای یکبار هم شده برای مردم و در خدمت مردم باشید! حتی اگر اصل بر صداقت و راستینتان باشد، شیوه ای که پیش گرفته اید، غرق شدن در همان منجلاب حکومت اسلامیست با تفاوتی هولناکتر که کسانی که دست پروده ی همان خمینی ِ مراد و مولایتان، گردن نهادن است . همانانی که امروز تیغ بر شما ها نیز کشیده اند! و تنها چاقوهایی اند که دسته خود را بریده و می برند.
واقعیت را خوب می دانید و خوب هم می دانیم که خدای سیاسی، دین سیاسی، ریشه ی همه این سیه روزی ملت ماست. واقعیت، توهم و غلت زدن در منجلاب اسلام سیاسی و پیامدهای شوم و خونبار آن است وقتی که حکم براند. آیا آنچه که شما می کنید فراتر از آن شرایطی خواهد بود که خمینی سوار شد و به همین روز سیاهی نشسته اید و نشسته ایم که دار و ندارمان به تاراج برده شده و می شود!؟
آقایان عزیز! کدام قانون اساسی!؟ کدام حکومت اسلامی!؟ کدام خمینی را می گویید!؟ آیا نمی دانید خمینی نماد همه ی جنایتهاییست که بر ما رفته است!؟ به اوین و خاوران و لعنت ابادها مروری کنید!؟ گویا این رسم همه دینمداران سیاسیست که در اشک شوق می آیند و در منجلاب می روند!
آقایان موسوی، کروبی، سکوت و انتظار و شیوه مبارزه با راهپیمایی های با مجوز در حکومتی چنین لمپن و بی همه چیز!!! آب بر آتش خشم مردم پاشیدن نیست!؟ مردم را از اوج داخواهی به قعر سرکوب و سکوت و روزمرگی کشاندن است.
ایا نمی دانید که حکومت اسلامی مشروعیت خود را سالهاست از دست داده است! با چنین برخوردهایی چه چیزی به جامعه و دنیایی که چشم به شماها دوخته اند، می نمایانید! آیا غیر از توهم و ناتوانی و ابزار این حکومت بودن است!؟ براستی تا کنون اندیشیده اید که شما ابزار این حکومت در مهار اعتراضات مردم ِ بحان آمده، شده اید!؟
آیا خودتان به پیامدهای آن اندیشه می کنید!؟
با چنین شیوه هایی که پیش گرفته اید، خودتان مردم را خلع سلاح می کنید! دفاع از خود، خشونت نیست! باید شماها نیز به این نتیجه رسیده باشید که حکومت اسلامی به شما آقایان موسوی و کروبی! آری به شما ها برای مهار و سرکوب اعتراضات نیاز دارد تا از خطر سقوط برهد و به بقای خود ادامه دهد! از جایگاهی که در میان مردم دارید، در جهت راستین و سزاوار مردم استفاده کنید. این مردم سزاوار آن نیستند که چنین فریب بخورند و دار و ندارشان به تاراج رود. این مردم بارها با همه هست و نیستشان به میدان آمدند، برای یکبار هم شده ثابت کنید که امامزاده ی اسلامتان کور نمی کند و شفا می دهد!
با احترام
گیل آوایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر