یک یاداشت کوتاه: جنایتهای حکومت اسلامی دلیل بر حقانیت فرهنگ شعبان
بی مخی نیست!
پیش از هر چیز بگویم که نخستین درس از سالهای
خونبار در حکومت اسلامی برایم تحمل مخالف و احترام به موجودیت مخالف خود و حق او
از برخورداری آزادی بیان است. اما گاه شاهد فرصت طلبی های هوچی گرانه و ریاکارانه
ای از برخی از طرفداران نیروهای سیاسی می شوم که براستی وا می مانم از فرهنگ زشتی
که هنوز جامعه ما ایرانیان در آن دست و پا می زند. یکی از نمونه هایی که براستی
ارزو می کردم چنین نبود، برخورد طرفداران اقای رضا پهلوی ست. در شگفتم که چرا آقای
رضا پهلوی در مقابل چنین برخوردهای لمپنانه ی هوادارانش که آبروی خود می برند و
زحمت دیگران می دارند، موضع نمی گیرد!؟
مگر بر پیشانی ما مردم نوشته شده است که یا گرفتار
ساندیسخوران هیولاهای اسلامی باشیم و یا هوچی گران فرصت طلب شاهنشاهی!؟ آیا ما از
پی اینهمه بخون نشستن، نیاموخته ایم که از دوران شعبان بی مخی گذشته ایم و در ستیز
با لمپنهای اسلامی بجان آمده گرفتار ساندیسخوران مرگ بر این و مرگ بر آن
و.....هستیم!؟
آیا از درک واقعیتی چنین آشکار وا مانده ایم که
جنایتهای هولناک حکومت اسلامی، دلیل برهیچ حقانیت حق بجانبانه ای برای حکومت شاهنشاهی
نیست!؟
براستی امروز که هواداران اقای رضا پهلوی برای
گرفتن قدرت سیاسی در ایران تلاش می کنند، فردا که در قدرت باشند، چه می کنند!؟
توهین های مشمئز کننده و مرگ بر این، مرگ بر آن،
افزودن بدون اجازه اسامی دیگران در ردیف
طرفداران آقای رضا پهلوی چه چیزی از اینان را می نمایاند!؟
آیا اقای رضا پهلوی موافق چنین برخوردهایی ست یا
دوستیهای مصداق " خاله خرسه!" را می پسندد!؟
در کمترین چشم داشت از آقای رضا پهلوی برای سمت و
سو دادن تلاشها و طرفداری ی طرفدارانشان این است که به چنین لمپنیسم تاسفبار پایان دهند. اگر لمپنانی
در لباس طرفداری از آقای رضا پهلوی چنین می کنند، دوری جستن از اینان نخستین گام
است. مگر اینکه آقای رضا پهلوی مشکلی با لمپنیسم شعبان
بی مخانه ندارند!؟
گیل آوایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر