برخوردها
با مقوله ی انتصاباتِ موسوم به انتخابات در جمهوری اسلامی هم با همه تفسیرها و
تحلیلها و شامورتی بازیها، از دو نگاه پایه ای به سرنوشت سیاسی ایران سرچشمه می
گیرد.
یک:
رهایی از جمهوری فساد و تباهی اسلامی ، دو: بقای این حکومت ننگین با شرایطِ به
مرگ گرفتن وُ به تب رضایت دادن!
همه
ی برخوردها از این دو نگاه ناشی می شود!
نگاهِ
نخست، تن ندادن به باتلاق متعفن اسلامی ست که هست و نیست اکنون و آینده ایران را به
نابودی می کشاند که کشانده است!
و
نگاه دوم ماندن در همین باتلاق متعفن است و سقوط در منجلاب خرافه و فساد و جنایت و
خفقان و غارت شدن!
تمام
چهره ها و نیروها و گروهبندیها در یکی از این دو نگاه قرار می گیرند، حال با هر
اندیشه و برنامه سیاسی/مبارزاتی باشند.
نباید
از وحشت مرگ به کابوس تن داد! نباید از وحشت مرگ به زنده به گوری تسلیم شد! باید
با مرگ و کابوس همزمان جنگید!
بحث،
مبارزه با همه ی مافیای جمهوری اسلامی ست یا پذیرش اصل و بقای این حکومت جنایتبار
و مافیایی!
حال
به صداقت و شرافت و کرامتِ خودِ ما بستگی دارد که با کدام نگاه برخورد کنیم و تصمیم بگیریم. با چنین برخوردی، جای ما را مشخص
می کنیم در کدام صف بندی قرار داریم و مسئولیت ما در این صف بندی چیست!
یادمان
نرود که میان ما ملت ایران و جمهوری اسلامی دریای خون خوابیده است! به خاورانها و
بیدادگاههای مافیای جمهوری اسلامی نظری بیندازیم. این همه جنایت، غارت، فساد و
سقوط ارزشهای انسانی، اخلاقی و فرهنگی نهیب گوشخراشی برای همه ماست چه می کنیم چه
می گوییم چه می خواهیم در کجای تاریخ قرار داریم!
اگر
شهامت مبارزه با جنایتکاران و فاسدان را نداریم، به آنان مشروعیت ندهیم!
خوب
فکر کنیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر