چه گویمت تو هیولا زگور آمده ای
چو آیه ای، زبلاهت به زور آمده ای
نماد جهلی وُ وَهمِ شبانِ صحرا گرد
تباهیِ بشری، کورِ کور آمده ای
بخاک عاشق من، اهرمنی، سیه کاری
به مفتخواری و نفرت شرور آمده ای
تو مرده ای که زگور هزار چاه بلا
نمک به زخم بشر، مرده خور آمده ای
زخوانِ مردم بیچاره می خوری، کوری
برای جهل هماره صبور آمده ای
دریغ و درد از این گردش زمانه به قهر
به کام توست که دیوی وُ کور آمده ای
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر