ایرانِ حکومت اسلامی بوی مرگ، بوی تعفن، بوی
خفقان، بوی ریاکاری، بوی دو رویی، بوی کلاهبرداری، بوی توحش، بوی بربریت می دهد.
با نگاهی حتی گذرا به آنچه که در ایرانِ حکومت
اسلامی می گذرد، تمام آنچه بوی ننگ و شرمساری و انسان ستیزی و دروغ می دهد را می
شود حس کرد.
ایران حکومت اسلامی، تمامی شناسه های یک آخوندِ
تام و تمام را گرفته است. زندگی انگلی، فرهنگِ مفتخوری، دروغ، فحشاء، اعتیاد، در ایرانِ
حکومت اسلامی بیداد می کند.
از بالا تا پایینِ حکومت اسلامی، یک نفر با شناسۀ
شایسته و بایستۀ انسانی نیست که صلاحیت احراز پست
و مقامی که اشغال کرده، داشته باشد. قاضی اش مزدورِ مشتی بی همه چیز
اطلاعاتی ست که شرافت و کرامت و حرمت انسانی را به سخره گرفته است.
تا کی و کجا، جامعۀ ایرانی چنین بی حرمتی و بی
کرامتی و بی شرافتیِ اسلامی را تاب می آورد!؟
تا کجا مشتی بی همه چیز به دار و ندار مردم و
مملکت می تازد!؟
تا کجا جوانانِ آینده باخته چنین زبونانه قربانی این
بی همه چیزانِ خدا فروش می شوند!
شگفتی این ست که آدمی وا می ماند از آن چه که در این
سرزمین به میراث مانده!
براستی با چنین هیولاهای انگلی که چنگ به همه چیز
این مردم و این مملکت انداخته اند، چگونه می توان با اعتراضاتی از نوع نوری زاد و
دلیرانه زنی همچون ستوده جنگید!؟ چرا زنی تنها در مقابلِ یک حکومت هیولا اعتراض می کند اما جامعه ای سر در لاک
خود فرو برده، وامانده از هزار درد بی درمانش است و به میدان نمی آید!؟
چگونه است که مادری به دادخواهیِ خونِ فرزند خویش
قد علم می کند اما جامعه ککش هم نمی گزد!؟
چگونه است که این همه زندانها فریاد اعتراض سر می
دهند اما دریغ از همراهی جامعه که به فریاد فرزندان این آب و خاک برسد!؟
براستی میراث آن همه مبارزات دلیرانه چه شده است
که سلاحی نمی خروشد تا بساط یک مشت دزدِ بی همه چیز را در باتلاق متعفن اسلامی دفن
کند!
براستی ما را چه شده است!؟
ما به جهنم! فردای فرزندان مان را چرا تباه می کنیم!؟
این سرزمین مال ماست. ما نسبت به هر آنچه در آن می
گذرد، مسئولیم!
هر سکوت و بی عملی در برابر جنایتها و دزدیها و
غارتها و سیاستهای ایران برباد دۀ حکومت اسلامی، سهیم شدنِ در این ایران برباد دهی
ست!
بخودمان بیاییم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر