بیش از سه دهه است که به اشکال مختلف توهم بسیارانی را شاهد بوده ایم که حکومت اسلامی از کژی ها و کاستی ها و مدیریت الله بختکی، دست بر می دارد و راه منطق و عقلانی را پیش می گیرد اما هرچه بیشتر از عمر این حکومت ننگین سپری شده است، بیشتر و بیشتر توهمات مشمئزکننده وبرآوردهای الله بختکی و بسیاری هم ریاکارانه دیده ایم و با تاوانهای خونبار به این واقعیت ِ انکار ناپذیر رسیده ایم که حکومت اسلامی هر چه در باتلاق متعفن اسلامی فروتر می رود، بیش از همیشه به هرتبهکارتری میدان می دهد و در این کار نه تنها اصلاح ناپذیر است بلکه چونان گله ی گرگهایی که جز درندگی و قتل و چنگ و دندان کشیدن ِحتی به یکدیگر و صد البته غارت و دزدی و رشوه و تاراج ِ دار و ندار مملکت، شناسه ی دیگری ندارند، امکان هر اصلاح و اصلاپذیری را مردود می سازد.
نگاهی به آنچه که بر ما گذشته است شاید باز هشدار به خود آمدن ِ به بسیارانی باشد که هنوز دل به اصلاح این حکومت جنایتکار بسته اند و راه برون رفت از درون همین حکومت تبهکار می جویند. دوره های پیشن ریاست جمهوری که بخوانش تدارکاتچی و دست نشانده ی پدرخوانده ی تبهکاران، و تشکلیل مجالسی از گماشته ترینهاشان، از همان سالهای خونبار دهه شصت تا کنون، چه شد و چه کردند! آیا جز افزودن به عمر ننگین این حکومت و سر برآوردن جانی ترینان از درون این حکومت بوده اند!؟
اصلاحات از درون این حکومت و با برآمدنِ چهره هایی از درون این حکومت بدین معنی است که تبهکاران مافیایی حکومت، دست از قدرت و سهم شان از قدرت که همان سودهای نجومی از قاچاق گرفته تا بخشهای مختلف صنعت و منابع طبیعی کشور دست بکشند. اصلاحات در حکومت اسلامی یعنی کنار رفتن تبهکارانی که از شکنجه و قتل و تجاوز و رشوه و باندبازی به چنین جاه و مقامی رسیده و حال همه را دو دستی به جنابان اصلاح طلب تحویل دهند و صلواتی کنار بروند! و اصلاحات یعنی اینکه قوانین من درآوردی و تفاسیر من درآوردی و فتواهای جنایت و غارت را با قوانین تهی از تبهکاری و تبهکاران جایگزین کردن! جابجا کنند! آیا تبهکارانی که هر گوشه از زندگی و عمر و جاه و مقام و سودشان، سرشار از غارت و جنایت و تجاوز و قتل است، کنار می کشند!؟ ایا این جانیان چنان بی خبرند که ندانند اگر چنین کنند، بر شاخه نشسته و بُن می برند!؟
پر واضح است که چنین نمی کنند و هیچ تردیدی نیست که حکومت تبهکار اسلامی به چنان مرحله ای از فساد و تباهی رسیده است که راه و امکان و فرصت هیچ اصلاحی ندارد. ساده ترین دلیل برای چنین نتیجه ای این است که این جانیان در صورت کنار کشیدن باید پاسخگوی بسیاری از جنایتها و غارتهایشان باشند و چنین پاسخگویی ای نه تنها یک سربار سپاه یا یک مزدور مجلس یا یک آیت الله خبره یا رهبر که کل این حکومت را در بر می گیرد!
اگر حتی با ساده لوحی محض بپذیریم که چنین کنند یعنی کنار کشیده و اقایان اصلاح طلب را در حاکمیت که از آن به هزار حیله و کودتا و خون ریزی دورشان کرده بودند، جا دهند، ایا با هر سیاست ریاکارانه و حیله و نیرنگ که بخواهند، می توانند جلوی نفرت و خیزشهای مردم را بگیرند!؟
بی هیچ تردیدی حکومت اسلامی چنین نخواهد کرد و هیچ چهره یا جریانی در حکومت اسلامی نیست که بتواند از این حکومت ِ تا مغز استخوان فاسد و تبهکار، مجموعه ای حتی کمی بزک شده، بسازد. نه چنین توانی در چهره ها و سازمانهای سیاسی برآمده از درون حکومت اسلامی وجود دارد و نه اصولن چنین ظرفیتی در هیچ یک از آنان است.
باتوجه به هزاران نمونه ی ریاکاری و فساد و تبهکاری و قتل و غارت در حکومت اسلامی و با توجه به تضاد عمیق میان خواستگاه مردم با هر چهره یا جریان اصلاح طلب در برخورد با حکومت اسلامی، چشم داشت به هر جریان و چهره ای در درون این حکومت برای برون رفت از فساد و تباهی ای که دامن ملت و مملکت را گرفته است، یک توهم دردآور و بیمارگونه است.
یک راه پیش روی ما مردم ایران و یک راه در مقابل حکومت اسلامی است:
تنها راه مردم سرنگونی همه ی این حکومت تبهکار است با همه مجموعه ها و زیر مجموعه هایش
و راه در مقابل حکومت اسلامی خونریزی و مقاومت تبهکاران تا سرنگونی کامل است
این دو راه واقعیتی است که در مقابل همه ی ماست چه آنانی که برای رهایی از حکومت تبهکار اسلامی می جنگند و چه آنانی که وجودشان و منافعشان به بقای این حکومت تبهکار پیوند خورده است.
ما ناگزیر از آماده شدن و رفتن راهی هستیم که همه این حکومت را بزیر کشد و هر نیرو یا شخصیتی چه در داخل و چه در خارج از ایران، با چنین برداشت و هدفی می تواند اصلاح طلب و همسو با آماجهای مردم ما باشد در غیر این صورت یا ریاکار است یا خود فریبانه اب در هاون می کوبد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر