چهارشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۰

جانیان و ریاکاران متوهمِ دیروز، اصلاح طلبان مظلوم امروز – گیل آوایی



بی آنکه بخواهم به افتاده ای اعتراض کنم و در کارزاری چنین خونبار حق بجانبانه برخورد کنم، شگفت زدگی ام را با همه ی آنانی قسمت می کنم که در آتش هزار فاجعه می سوزند و اینهمه بر باد دهی ِ دار و ندارمان را هوار می کنند و وا می مانند از اینکه براستی از کجا به کجا رسانده شدیم و از کجا به کجا رسیده اند همه ی آنانی که حکومت اسلامی برآیند تئوری پردازیها و فلسفه بافی ها و فتواها و تعابیر و تفاسیر شان بوده است.
امروز غول اسلام از شیشه بیرون آمده است چنانکه روحانیت شیعه خود نیز وا مانده است از این خون آشامانی که در آستین پرورانده اند. وضع طوری شده که همه ی مسببان این حکومت جهنمی، سر در لاک روزمره های فاجعه باری ِ این حکومت فرو برده و جا نماز آب کشیده، طوری برخورد می کنند که انگار این حکومت محصول آنهمه خرافه پراکنی ها وُ ریاکاریها وُ جهل وُ بلاهت شان نبوده و نیست!
مگر نه اینکه همه ی این آیت الله ها، همه ی این اصلاح طلبان و روشنفکران اسلامی بوده اند وقتی که تیغ بر مردم و جانهای شیفته ی این سرزمین می کشیدند! مگر نه اینکه حکومت اسلامی را همین آیت الله ها برپا داشته اند!؟ مگر نه این است که تا همین امروز، همان آیت الله ها چه آنانی که دست در چپاول و غارت و ریاکاری و جنایت این حکومت دارند و چه آنانی که قافیه باخته، یا اخته شده اند یا هاج و واج به امر به معروف و نهی از منکرشان مشغولند و به جانیان پند می دهند تا شاید همین جانیان را به سلام و صلوات از رسوایی بیشتر باز دارند!؟
واقعیت در حکومت اسلامی بسیار هولناکتر از آن است که به سادگی پند و اندرزهای همین جانیان، کورسو-مفری فراهم آید. واقعیت در حکومت اسلامی به معنی واقعی کلمه غلتیدن در باتلاق متعفن همین دین جهنمی با همین برداشتهای رنگ و وارنگ حضرات ِ با و بی عمامه ی اصول گرا و اصلاح طلب است. اساس اینهمه جنایت و ریاکاری و غارت، تعبیرهای مختلف از همین دین خونبار است. و هرچه تا کنون برای رهایی از جهنمی که گرفتار آمده ایم گرد همین جانیان اصولگرا و اصلاح طلب گشته ایم، همین شده است که همگان در یکی از اندوهبارترین دوره های تاریخمان می گذرانیم.
مشکل این گروه یا آن گروه، این جناح یا آن جناح از حکومت اسلامی نیست. مشکل ما درگیری های زرگرانه ی درون این حکومت نیست. مشکل ما اصلن این نیست که مصباح چه شکر می خورد، خامنه ای چه زوزه می کشد، خاتمی چه و چه می نالد، هاله ی نور چه نعره می کشد، یا سرباران سپاه به این یا آن ربط می باید!. مشکل ما همه ی این حکومت جنایتکار با همه ی مجموعه و زیرمجموعه های آن است. پرداختن به معلولها و مسائل درونی ی این حکومت از این گروه یا شخص به آن گروه یا چهره ی بزک شده، دقیقن انحرافی ست که خود حکومت نیز از آن برای بقای خود استقاده می کند.  افتادن یا کشیده شدن به راه و حرکت و طرح و برنامه های هر یک از این گروه ها/چهره های برآمده از درون این حکومت، در جا زدن در همان باتلاق متعفن اسلامی ست. ما در بیش از سه دهه از این حکومتِ خون و جنایت، بارها از یک سوراخ گزیده شده ایم.
و یکی از بزرگترین عوامل بازدارنده و در جا زدن و یاس در مبارزه با حکومت اسلامی همین ماجرای اصلاح طلبی و اصلاح طلبان است. سوپاپ اطمینان این حکومت همواره اصلاح طلبان بوده اند و دقیقن علت شکست هر به میدان آمدنی، سواربودنِ همین چهره های برآمده از درون این حکومت به اعتراضات بوده است. ساده ترین برداشت با ساده ترین انگیزه برای مبارزه وقتی چنین است که در همین حکومت اسلامی بمانیم و آن را ویرایش و پالایش اش کنیم! احمقانه است رفتن به زیر چتر این جانیان، به هر دلیل و تفسیر و تحلیلی که باشد!
بارها فریاد کرده ام که یک اختلاف فاحش میان خواستگاه مردم و جریانهای برآمده از درون این حکومت است. مردم سرنگونی همه ی این حکومت را می خواهند، اصلاح طلبان، دنبال ِ همین حکومت و ویرایش دوباره همین حکومت اسلامی اند. و این نقطه ی کلیدی ی به انحراف رفتن و ضربه های هولناک به مردمی ست که از این حکومت جانشان به لبشان رسیده و به میدان آمده اند.
اگر دیروز به کسانی همچون خاتمی توهمی در مردم بود، امروز نه تنها کسانی همچون خاتمی که همه ی عوامل آوار کردن همین دین سیاسی بر سر مردم ما بودند، " کی بود کی بود من نبودم"، راه انداخته اند  و سوار بر جریانهای فرافکنی و به اصطلاح مبارزه اند؛ بلکه جوری برخورد می کنند که انگار همینان نبودند وقتی قصابان این حکومت دینی، مردم ما را سلاخی می کردند و خاورانها  و کهریزکها افریدند. امروز همینها، همان بلایی را سر ما آواز می دهند که بیش از سه دهه پیش سر داده بودند!
و اینجاست که انگشت به دهان حیران می مانی از اینهمه وقاحت! از اینهمه ریاکاری! آنانکه در قدرتند یه نوعی ریاراکانه برخورد می کنند و آنانی که زهر این جانیان را تازه چشیده اند، گونه ای دیگر ریاکارانه برخورد می کنند! این وسط حاصل کار را جوری پیش می برند که باز در همین جهنمی که بخون نشسته ایم طلبکارانه سر راست کنند و باز هم  "کی بود کی بود من نبودم" ، راه بیاندازند! عجبا!
این میانه یک نکته برای همه ی ما مهم و قابل تامل است و آن اینکه همه ی آنانی که دیروز از حزب فقط حزب الله دفاع می کردند و امام امام می کردند و بر سر و روی دختران و زنان ما اسید می پاشیدند و شکنجه و قتل و هزار فاجعه ی خونبارِ همین حکومت جهل و جنایت را هیزم بیارِِ آتش تنورشان بودند، امروز اسیر جوجه حزب الله های دیروزند که از دل همین حکومت و آستینِ همین حضرات بیرون آمده و نشو و نما کرده اند و نکته ای که گفتم سرکوب همینها بدست همان جوجه حزب الهی های دیروز است که یا در زندانند یا از کشور گریخته اند و سخنپراکنی ها و تفسیرها و سفسطه ها می کنند انگار که این حکومت را هیچکدامشان باعث و بانی نبوده و نیستند! انگار همین اسلام تنفر و جهل و خرافه نبوده و نیست که ریشه ی همه ی این جنایتها و بلبشویی ها و عقب ماندگیها و غراتها ست. انگار همین جانیان آتش بیاران معرکه سه دهه از خون اشامیهای این حکومت جهل نبوده اند!
اینها را فریاد می کنم تا بدانند که مخالفت با لمپنهای بقدرت رسانده شده ی این حکومت جنایتکار، نشانه ی حقانیت، نشانه ی راستکاری، نشانه ی بی گناهی شان نیست!
اینها را فریاد می کنم تا بدانیم که راه رها شدن از سلاخان این حکومت جنایتکار، راه رسیدن به رهایی و زندگی انسانی، نه گرد این آخوند یا آن چهره ی بزک شده ی همین حکومت نحس، گشتن است بلکه هرحرکت اعتراضی، هر فریاد مبارزاتی و هر به میدان آمدنِ رو در رو با این حکومت جنایتکار، را به رهبری ی چهره های ملی و فرهیخته مان در بیرون از حکومت اسلامی، پیوند دادن است.
آیا به این باور رسیده ایم!؟
آیا برخوردها و حرکتها و خواستهای ما در همین راستاست!؟

گیل آوایی
اکتبر2011

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...