چهارشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۹۳

ما چه هیزم تری به این روحانیت مفتخور فروخته ایم!؟

داشتم یک ویدئویی از تنبور نوازان  اهل حق( پارسان) را که در 11 مهر در بابا یادگار دالاهوی کرمانشاه بود، می دیدم و می شنیدم! واقع ماندم چه بگویم اینکه ما با چه حاکمیت بی همه چیزی روبروییم! آیت الهی دهن درانی کرد که حکومت اسلامی امن ترین جاست! نمی دانم این آیت الله برای چنین دهن درانی ای چقدر نوالۀ ساندیسی گرفت اما واماندم از اینکه این حکومت در سی و پنج سال، ما و سرزمین ما را به چه بلاهتکده ای تبدیل کرده است!؟ هیچ کس در این حکومتِ مافیاییِ هیولاها در امان نبوده و نیست. پیشترها سلطنت طلبان را کشتند، لیبرالها را کشتند، مجاهدین و کمونیستها را کشتند همینطور هر کشتاری را به یک دهن درانی ای و توجیه هولناکی انجام داده اند امروز رسیده اند به جایی که نه فقط خودشان یعنی از همین آخوندهای زهوار درفته درامان نیستند بلکه از مسیحیان گرفته تا یهودیان، از سنی ها گرفته تا اهل حق، از وبلاگ نویس گرفته تا حتی تجاوز شده! در امان نیست!
یک مادرقحبۀ بی همه چیزی را رهبر رهبر کرده اند و هر قاتل و دزد و چاپلوسِ بی بُته ای را رئیس و سردبیر و نماینده و سردار و بازجو و وزیر کرده اند! . همین ها با قتل و غارت و کشتار، بر همه نه تنها تیغ کشیده و می کشند بلکه فرهنگ وحشتناک لُمپنانه ای را بر این سرزمین چنان قالب کرده اند که بلاهت و حماقت، کرامت است و دزدی و ریاکاری و دروغ، فضیلت!!!!
نمی دانم روحانیت شیعه چه می کند اما وقتی فتوای ترور و قتلِ نویسنده و هنرمندی را به سادگیِ آبخوردنی صادر می کنند، چرا در برابر چنین تجاوزهای جنایتکارانۀ به دار و ندار یک ملت و یک کشور، خفقان گرفته اند و یکی به نعل، یکی به میخ، زیر سیبیلی رد می کنند! و در حوزه های انگلوارشان نرد الله و اصول و فروع می بازند!
یکی دوتا نمونه هم نیست که برای اثبات این فریاد، گفته شود! دیگر رسواییِ این حرامزاده ها تا آنجا رسیده که همۀ قتل و غارت و دروغ و نابرابری و تجاوز و هر مادرقحبه بازی، زشتیِ خود را در حاکمیت اسلامی شان از دست داده است بگونه ای که روزمره هر کسی براستی وا می ماند که این جاکشها چطور از گورِ هزار و چهارصد ساله در بزنگاه تاریخی این زمان ما در آمده اند و دار  و ندارمان را به منجلاب متعفن  اسلامشان فرو برده اند!!!!
ما چه هیزم تری به این روحاینت مفتخور فروخته ایم که این همه ناروایی را بخون وجنایت بر ما تحمیل کرده اند!؟
اگر غیر این است چرا عمامه از سر برنمی گیرند علیه این حرامزاده های دست پرورده شان به خیابانها نمی آیند!؟
اینها چه......................... کلمات هم انگار آن گویایی را ندارند تا عمق فاجعه باری و کراحت این بی...... بیان کنند!!!!!!!!!!!!
روی سخنم به همۀ روحانیت از آن بالا تا پایین است از نجفشان گرفته تا ایران! فریاد بی گناهانِ بی پناه را چه می کنید!  این همه فقر و نابرابری را چه دارید بگویید! همه از مردم همین آب و خاکند. همه شهروند همین سرزمینند! چه کسی حقوق شهروندی را با دین و باور قسمت کرده است که امروز هر مادرقحبه ای بر اساس آن تفسیر می کند و به همه می تازد! چه شده است که یک بیسوادِ ابلهِ چاپلوسِ نواله گیر را وکیل مجلس، رئیس قوه قضاییه، نماینده خبرگان و .... می کنند و هر فرهیختۀ پروردۀ همین اب و خاک یا در به در است یا در زندان است یا در خونکده های خاورانِ این دیارند!؟
فریادهای مادران بی پناهی که حتی از ساده ترین  دادخواهی شان محرومند، را چه پاسخی دارید!؟ این چه اسلام جهل و جنایتی ست! چه از جان این مردم و این سرزمین می خواهید! چرا شرم نمی کنید چرا کمترین حرمت نمکی که از این مردم و از این اب و خاک خورده اید و گردن کلفت کرده اید، نگه نمی دارید!؟ تا کی این همه جنایت و خون و بی عدالتی روا می دارید! کور که نیستید! کر که نیستید! این همه لمپن در مجلس و در دولت دارند هر ناروای زشت و انسانکشی ای و اینده سوزی ای را بر سر این مردم و این سرمین آوار می کنند!؟ ما چه هیزم تری به شماها فروخته ایم!؟
 .
از خوانندگان وبلاگم پوزش می خواهم برای بکار بردن برخی واژه ها که زیبندۀ قلم نیست! باور کنید کارد از استخوان هم گذشته است!

سه‌شنبه، آبان ۰۶، ۱۳۹۳

یک اشاره کوتاه دیگر- گیل آوایی

خامنه ای رهبر حکومت اسلامی در ایران است. خامنه ای مسئول و پاسخگوی همه عملکردهای حکومت اسلامی از سوء مدیریتها و خسارتهای ناشی از آن گرفته تا غارتها و بی عدالتی ها و جنایتهای سازمانیافته در حکومت تحت رهبری اش است. روحانیت شیعه، عامل اصلی برپایی حکومت اسلامی است که چنین آتشی را به جان ملت ایران انداخته است. روحانیت شیعه در ایران نمی تواند به نعل و به میخ، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند. پس از سی و پنج سال جهل و جنایت و خون، به نقطه ای رسیده ایم که اسلام تشّیُع در کلیتش، شریک بی انکار حاکمیت و عملکردِ همۀ حکومت اسلامی ست. امروز پاسخ نمی دهند، فردا یقۀ همه شان گرفته می شود. امروز با جنایت و سرکوب، خودشان می بُرند خودشان می دوزند، فردای سیاسی ایران را چه می کنند!؟. این باد را که کاشته اند، طوفانِ آن اجتناب ناپذیر است! وقتی طوفان بگیرد، هیچ کس نه خامنه ای ها نه آیت الله های شترمرغ( گاهی شتر گاهی مرغ بودن به تناسب شرایط و منافع شان!)، از این طوفان جان سالم در نمی برند!
اشکِ دادخواهاه بی پناهان، سیلاب ویرانگری ست که دامن همه جنایتکاران اسلام و حکومت ننگینش را خواهد گرفت. آن روز نه دیر است نه تردیدی در آن. تاریخ بهترین گواه است!
ساندیسخوران حقیر که هیزم این جنایتهایند، اولین قربانیان این همه جهل و جنایتند! بیچارگانی که به نوالۀ ناگزیز، اسیدپاشان یک حاکمیت اسید پاش انسانکشند!

یکشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۳

ماییم پایاییِ زندگی! - گیل آوایی



شاخه ای می شکند
اشکی می ریزد
زمین شرم می کند از بی شرمی تبر
می چرخد باز
جنگلی هوار می شود
زمستان
چنتۀ ماندن نماندن
باری
استواریِ توست
تا زایشی
تا سبز
تا شکوفه
آی
تبر از چه ستودن
آبرو باختن
دنیا هم از آنِ تبر
اما خودفریبی تبرهاست
عبثهای بی پایان چونان پوشالهای در باد
ببین
فصلهای شکفتن
بارها نامها به ننگ یاد کرده اند
این هم یکی اش
باز
ریشخندی که نثارشان!

آری
شاخه ای سبز می شود
شوقی به اشک پا می کوبد
زمین به آوازهای شاد چرخ می زند
دستها اگر از پی هم پیوند
تبر رو می بازد به بیهودگی
جنگل را چه باک
رویشی باز
انبوهی بی کران
از تو
من
ما
که بسیار
بسیارانیم
ماییم
پایاییِ زندگی!
زندگیِ پایا
ماییم!
ماییم و خاکمان
ماییم و آبمان
ماییم
جنگلهای همیشه سبز
همین!


شنبه، آبان ۰۳، ۱۳۹۳

تلاوتهای بی شرم! - گیل آوایی



وقتی اوین تجاوز می کرد
سوسکهای الله  نرد لواط می باختند حوزه حوزه
آیه تارِ تعفن بود
تنیده شوم
تلاوتهای بی شرم!
عربده های بی چشم و رو!

باری
بلندگوها بیهوده جار نمی زنند مناره های بلند
بر بودند منبر
هیولا هیولا عربده
به مفت مفت خار و خوار و خوراک
انگل واره های انگل بار
وسالهای سال
قرنها چنین
عمامه جلق زدند اسلام نابشان را
بیچاره اما
حسین حسین عاشورا بافت
اسارت محض
آزادی قالب کردن چنین
بیچارگیِ یک عمر بلاهت خویش ستودن!
جُلپاره های قدر و فجر و لابه لابه مرگخویی بار!

باری چنین خاک آلودند
گورها به حیرتِ یک تاریخ
شرم خویش خون می بارانند
از این همه بی شرمی
که باز
نوبت به نوبت
سوگ و سوک و سراب!
داغ و دار وَ اینک اسید!
اسلام را سر سلامت
این همه بیداد
این همه ننگ
این همه.............
آه
هیمۀ این همه جنایت چرا!؟
وا مانده ای
الله نیز به این همه بلاهت پا می کوبد
رونق عمامه ها به جهل!،
وقتی به نانپارۀ خویش
هنوز
در به دری
مسلمان!؟

پنجشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۹۳

یک فریاد هزارباره - گیل آوایی



اسلام در سرزمین من قرنها با عرفان بازیها و بزک کردنها و تقدس نمایی ها و اسطوره سازیها، از حقیقت و واقعیت درونی اش پوشیده مانده بود. حکومت اسلامی بار دیگر بلحاظ تاریخی، پرده از منجلاب متعفن اسلام برکشیده و چهرۀ حقیقی و واقعی اسلام را نمایانده است. اسلام همین سنگسار، همین دست بریدن، همین غارتها، همین قتلها و جنایتها، همین زندانها و اعدامهای فله ای، همین اسید پاشیهاست. اسلام هیچ وقت هیچ نداشته است مگر همین انسانسوزی و آزادی کشی! و روحانیت شیعه در سرزمین من معرکه گردان اصلی این نارواییها و جنایتها و غارتهاست تا مفتخواری کند و بر گرده ها سوار بماند. اسلام همیشه سدِ راه ترقی و بالندگی و مانع نیرومندی برای برپایی یک جامعه انسانی بوده است.
حکومت اسلامی در یکی از بهترین دوره های خیزش برای داشتن سرزمینی آباد و آزاد و انسانی، به نابجاترین و ناروا ترین شکل ممکن، بر گرده ما سوار شده و هفتاد میلیون را گروگان گرفته است.
امروز بار دیگر باید کاوه وار میدان آمد و ضحاکِ الله را ته چاهِ بایسته اش کرد. اسلام جز جنایت و عقب ماندگی و بندگی و مرگخویی نیست.
و در قرن بیست و یکم، بار دیگر بر لبۀ یک انتخاب سرنوشت ساز ایستاده ایم: یا سقوط در هویت باتلاقی و متعقن اسلامی یا پافشاری و پاسداشتِ هویت ایرانی با همه شناسه های ایرانی/تاریخی مان.

سه‌شنبه، مهر ۲۹، ۱۳۹۳

فریاد - گیل آوایی



با هیولاهای حکومت جهل و جنون اسلامی، نمی شود با سلام و صلوات جنگید!
این هیولاهای دزد و قاتل با آن سبز و بنفش و سیاه شان را باید همچون علف هرز کند و خاک را از ننگ وجودشان پاک کرد.
کشتار و ترور نویسندگان یادتان هست که چطور جلادانِ همین هیولاها، هولناک تر از هر دوره تاریخ! بر سر این سرزمین و مردمش آوار کردند!؟
همان هیولاها امروز بر دختران و زنان سرزمین ما جلوی چشم ما اسید می پاشند!
شکایت از این جنایتکاران به خودِ جنایتکاران بردن چه سود!؟
بر سر این بی همه چیزها بزنیم.  
ما که مرده نیستیم اینطور به همه چیز ما تجاوز می کنند!؟
چرا اینطور ذلیلانه برخورد می کنیم!؟
جوانانِ این آب و خاک چرا همت باخته اند!؟ سکوت، خاورانهای تازه را به دنبال دارد! نه پرهیز از آن! مرگ تدریجی بدتر از مرگ یک بار شیون یک بار است! مماشات با جنایتکاران، سهیم شدن در جنایتشان است!
این سرزمین مال ماست
کرامت و شرافت این آب و خاک به ماست که میراث دارِ آنیم!
بخودمان بیاییم!
امروز اصفهان است فردا تهران پس فردا شیراز و........
تا کی به مرگ بگیرند ما را تا به تبِ این جنایکاران رضایت دهیم!؟ همۀ حکومت اسلامی، ریشۀ این جنایتها و غارتهایند!
وجودشان مایۀ حقارت و اهانت به هر ایرانی شرافتمند است! و سکوت شرم آورتر از آن!

دوشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۹۳

اینطور نیست؟ - گیل آوایی

 بحرانهای جاری در منطقه بسیار متناقض، متضاد و پارادوکسی ست با این تفاوت که هدایت یا مدیریت این بحران بدست غرب، مشخصاً، آمریکاست. کابوس این خواب پس از عراق و سوریه در تهران تعبیر خواهد شد. حالا چه با شیعه کشان در بغداد باشد چه در دمشق!
حکومت اسلامی در ایران، مشخصا هیولاهای مافیایی ولایت وقیح!، بجای پافشاری بر خواستگاههای دینی و ماجراجویی های ابلهانه و متوهمانه، از هم اکنون باید خود را با یک حکومت ملی و غیر دینی جایگزین کنند اگر می خواهند آتش این بحرانی که سالهاست ماجراجویی آن را سرمایه گذاری کرده اند، دامن ایران را نگیرد!
ما با حکومت اسلامی در بحرانی که هر روز هر لحظه به گشتاوری و قدرت تخریبی آن افزوده می شود، تاوان بسیار خونباری خواهیم داد. حکومت اسلامی در ایران یکی از آفرینندگان جنگ دینی و خون و جنایت اسلامی در منطقه است. حکومتهایی که با غرب همسویی کرده اند با غرب ( مشخصاً امریکا) در یک طرف این بحرانند و نیروهای اسلامی از هر طیف و گروه و فرقه و دولتی، در طرف دیگر قرار دارند. آنچه که در تاریکیِ این بحران خونبار و ویرانگر می توان دید، تغییر جغرافیای سیاسی منطقه، تغییر حکومت های بحران افرینی که قابل هدایت یا مهار نیستند، است.
ایران با ماجراجوییهای دینی حکومت اسلامی بر لبه پرتگاهی ست که عمق آن براستی هولناک است. 
تحولات و دگرگونی در حکومت اسلامی برای گذر از این بحرانها، اجتناب ناپذیر است. در غیر اینصورت نه تنها حکومت اسلامی که همه ما مردم ایران تاوان چنین توهمات دینی حکومت اسلامی را خواهیم داد.
چهره های حکومت اسلامی هر یک از مسئله می گویند اما بجای حل یا برون رفت از آن به خود مسئله دامن می زنند به زبانی دیگر ایران و ایرانی را ناخواسته هرچه بیشتر در بحران غرق می کنند.
اسلام و حکومتها و نیروهای اسلامی به مرحله ای از تجربه و آشکاری از تواناییهای ویرانگر و قهقرایی رسیده اند که فقط کور می کنند اما از شفا دادن خبری نیست که نیست!
بجای سوریه و عراق و لبنان و فلسطین، به فکر ایران و ایرانی باشیم که با حکومت اسلامی بشکل خونباری رو به ویرانی می رود!

پنجشنبه، مهر ۱۷، ۱۳۹۳

یک اشاره خیلی کوتاه - گیل آوایی

اسلام باید گورش را گم کند و به سوراخ مسجدها بخزد. قرنها همین اسلام بازیچه استعمار کهنه بود و امروز جنایتبارتر، خونبارتر و هولناک تر بازیچه استعمار مدرن است. ذره ای اگر صدافت و شراف و راستکاری در مدعیان این دین انسانکش و آزادی ستیز باشد، سیاست را به اهل سیاست وا می نهند و به سوراخهای خودشان می خزند.
روزگاری سیاهتر از این نیست که در آنیم. جنایتها بگونه ای درفرهنگ و باور کشورهای منطقه نهادینه و روزمره شده است که دیگر سر بریدن و دست بریدن و سنگسار کردن و....... زشتی اش را از دست داده است. اقتصاد و صنعت و دانش و درمان جوییِ هزار درد کشورهای منطقه در قاموس اسلام باوران محلی از اعراب ندارد.
امروز اسلام، آتش بیار معرکۀ سلطه گران برای سلطه بیشتر و غارت بیشتر و بی آینده تر کردنِ بیشتر مردم کشورهای منطقه، شده است.
با این روند ویرانگر باید برخورد کرد. امروز برخورد کردنِ با اسلام از برخورد کردن با سلطه گران سیری ناپذیر، جدا نیست!

پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...