با هیولاهای حکومت جهل و جنون اسلامی، نمی شود با سلام و صلوات
جنگید!
این هیولاهای دزد و قاتل با آن سبز و
بنفش و سیاه شان را باید همچون علف هرز کند و خاک را از ننگ وجودشان پاک کرد.
کشتار و ترور نویسندگان یادتان هست که
چطور جلادانِ همین هیولاها، هولناک تر از هر دوره تاریخ! بر سر این سرزمین و مردمش
آوار کردند!؟
همان هیولاها امروز بر دختران و زنان
سرزمین ما جلوی چشم ما اسید می پاشند!
شکایت از این جنایتکاران به خودِ
جنایتکاران بردن چه سود!؟
بر سر این بی همه چیزها بزنیم.
ما که مرده نیستیم اینطور به همه چیز ما
تجاوز می کنند!؟
چرا اینطور ذلیلانه برخورد می کنیم!؟
جوانانِ این آب و خاک چرا همت باخته
اند!؟ سکوت، خاورانهای تازه را به دنبال دارد! نه پرهیز از آن! مرگ تدریجی بدتر از
مرگ یک بار شیون یک بار است! مماشات با جنایتکاران، سهیم شدن در جنایتشان است!
این سرزمین مال ماست
کرامت و شرافت این آب و خاک به ماست که
میراث دارِ آنیم!
بخودمان بیاییم!
امروز اصفهان است فردا تهران پس فردا
شیراز و........
تا کی به مرگ بگیرند ما را تا به تبِ
این جنایکاران رضایت دهیم!؟ همۀ حکومت اسلامی، ریشۀ این جنایتها و غارتهایند!
وجودشان مایۀ حقارت و اهانت به هر
ایرانی شرافتمند است! و سکوت شرم آورتر از آن!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر