خامشانه
فریاد چیدن
بی صدا
سکوت
یک دشت گستره
برای اندیشیدن
دریغانه ی دیروزهای ماجرا سُرخیدن
بازجستن است
واکاوی رفته ی تا همین دم
و چنین است هنوز
هر آفتابخیز
تا کرانه بی انتهای نقش فروییدن
می گرداند
پاندول واره ای
این پا آن پا کنان مرگلاخ اینهمه آوار
هنور
و خامشانه هزاره ها پوییدن
حیرتیست
حیرت
پریدن
هرچه بود
پر
پرید
بی پروایی کال
بی بار
هر بار تا کنون ِ همین دم
بی واکاوی ِ رد پایی ز راه رفته
نسلی به انتحار خویش
اینچنین خامشانه
فریاد چیدن
بی صدا
باریدن
سیلاب
سیلاب
خشکانه
گرییدن
فریاد چیدن
بی صدا
سکوت
یک دشت گستره
برای اندیشیدن
دریغانه ی دیروزهای ماجرا سُرخیدن
بازجستن است
واکاوی رفته ی تا همین دم
و چنین است هنوز
هر آفتابخیز
تا کرانه بی انتهای نقش فروییدن
می گرداند
پاندول واره ای
این پا آن پا کنان مرگلاخ اینهمه آوار
هنور
و خامشانه هزاره ها پوییدن
حیرتیست
حیرت
پریدن
هرچه بود
پر
پرید
بی پروایی کال
بی بار
هر بار تا کنون ِ همین دم
بی واکاوی ِ رد پایی ز راه رفته
نسلی به انتحار خویش
اینچنین خامشانه
فریاد چیدن
بی صدا
باریدن
سیلاب
سیلاب
خشکانه
گرییدن
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر