جمعه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۷

ناتمام...

دل به دریا زدیم
توفان ستیز
واهمه
وهم
اوهامی
همه هوار آوار

اینک
دل به خشکی زدن باید
شاید
بازی از نو
نه توفان وُ باد
نه مشت مشت پشته به دار

اینجا
همین خراب
خاک سیاووشان همه تاریخ

آه
از چه
به لج
کوچه های خاک و سنگ به کوخ

کار از کار گذشت
همان آغاز کار
وارونه راه بود
ما را وُ
قافله ی همیشه " مرگ باد وُ زنده باد "

ستودن ِ مرگ بوده این دیار
هماره قهرمانی باید
حتی
اگر توهمی
تا سیل بگیراند
خشمآتشی استخوان سوز

دل به دریا زدن
توفان شمردن ِ ما بود
تن دادن
سوگوارانه ستودن

هنوز خاطر سبز
در سترون بی حافظگی
رستن کی شمارد
به پوم تاک دار و بند و هراس
.
ناتمام
.
.

هیچ نظری موجود نیست:

پست ویژه

یک اشاره: هیچ انتخاباتی در حکومت اسلامی، حتی ساده ترین شناسۀ انتخابات در یک جامعه متمدن را ندارد - گیل آوایی

تمام نیرو و توان و تحلیل و تفسیر وقتی از نگاه تغییرِ همۀ حکومت اسلامی و سرنگونیِ آن نباشد، در مسیر تداوم و بقای همین ساختار مافیایی و ...