خشم وُ آتش وُ انتظار
مشت پُشته
هیاهوییست
در گذرند باز
دستانی خونین
دشنه ها آهیخته
مرگ حاکمانند
این چنین
راه از بیراهه نیست چندان دشواری
که قتللاخان آیه وُ تکفیر
خدای را پایکوبانند
زندگی ِ سینه دیوار
تنها تیربارانیست بی تیر خلاص
و درد
همچنان جاریست
سرزمین ِ سوره های جهل ِمقدس
دستان انتظار
دشت را به صبوری
درشگفتند
کاین کرانه ی محو
سر نشود
گر سر نهادنی این سان
آه
سرزمین پرتب و تاب من
جنگل باخته
چه
ریشه می تاباند
باز!
مشت پُشته
هیاهوییست
در گذرند باز
دستانی خونین
دشنه ها آهیخته
مرگ حاکمانند
این چنین
راه از بیراهه نیست چندان دشواری
که قتللاخان آیه وُ تکفیر
خدای را پایکوبانند
زندگی ِ سینه دیوار
تنها تیربارانیست بی تیر خلاص
و درد
همچنان جاریست
سرزمین ِ سوره های جهل ِمقدس
دستان انتظار
دشت را به صبوری
درشگفتند
کاین کرانه ی محو
سر نشود
گر سر نهادنی این سان
آه
سرزمین پرتب و تاب من
جنگل باخته
چه
ریشه می تاباند
باز!
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر